• #شهید_بهشتی(ره)

    آیت الله شبیری زنجانی:

    اشکال کردن در درس آقای داماد سخت بود. علتش این بود که بیان وی مغلق بود و اگر نقضی مطرح می‌کرد، تا می‌خواستیم درباره آن فکر کنیم، طول می‌کشید. لذا جواب دادن و اشکال کرده به مطالب آقای داماد نیاز به‌سرعت انتقال داشت.

    ⚡️ آقای بهشتی چون سرعت انتقال و دقت نظر داشت، اشکال می‌کرد و قدری هم مقاومت می‌کرد. آقا موسی صدر هم باادب اشکال می‌کرد و اشکال‌های خوبی هم مطرح می‌کرد، ولی آقای داماد هم خیلی مسلط بود.

    سرعت انتقالی که آقای بهشتی داشت، قابل‌مقایسه با ما نبود و ازاین‌جهت بر ما خیلی مقدم بود. گاهی درباره‌ی مسئله‌ای او یک صفحه می‌نوشت؛ ولی من تدریجاً و با تأمل حدود ده صفحه می‌نوشتم؛ ولی آقای بهشتی، همان یک‌ صفحه را فوراً و با اولین تأمل می‌نوشت.

    کتاب جرعه‌ای از دریا؛ جلد سوم، صفحه ۶۰۶.

    زندگانی عالمان دین | عضو شوید
    https://eitaa.com/Alemin
    🔷 #شهید_بهشتی(ره) 🔹آیت الله شبیری زنجانی: 🔸 اشکال کردن در درس آقای داماد سخت بود. علتش این بود که بیان وی مغلق بود و اگر نقضی مطرح می‌کرد، تا می‌خواستیم درباره آن فکر کنیم، طول می‌کشید. لذا جواب دادن و اشکال کرده به مطالب آقای داماد نیاز به‌سرعت انتقال داشت. ⚡️ آقای بهشتی چون سرعت انتقال و دقت نظر داشت، اشکال می‌کرد و قدری هم مقاومت می‌کرد. آقا موسی صدر هم باادب اشکال می‌کرد و اشکال‌های خوبی هم مطرح می‌کرد، ولی آقای داماد هم خیلی مسلط بود. 🔅 سرعت انتقالی که آقای بهشتی داشت، قابل‌مقایسه با ما نبود و ازاین‌جهت بر ما خیلی مقدم بود. گاهی درباره‌ی مسئله‌ای او یک صفحه می‌نوشت؛ ولی من تدریجاً و با تأمل حدود ده صفحه می‌نوشتم؛ ولی آقای بهشتی، همان یک‌ صفحه را فوراً و با اولین تأمل می‌نوشت. 📘 کتاب جرعه‌ای از دریا؛ جلد سوم، صفحه ۶۰۶. زندگانی عالمان دین | عضو شوید👇 https://eitaa.com/Alemin
    0 Comentários 0 Compartilhamentos 119 Visualizações 0 Anterior
  • آیت الله #سعادت_پرور(ره)

    یک وقت مرحوم آیت‌الله پهلوانی می‌فرمود:  «سعی کنید خشک مقدس نباشید. اگر یک وقت حال دعا نداشتید، اشکال ندارد. یک غزل بخوان. یک وقت یک غزل، یک شعر، اثرش بیشتر از ده صفحه دعا خواندن است.

    یک وقت دیدی قبل‌از خواب حال نداری، یک غزل حافظ بخوان، بعد بخواب. سعی کن به خودت فشار نیاوری.

    مستحبات را با لذت انجام بده. اگر دیدی حال نداری، یک شعری، غزلی بخوان و این را انجام بده.

    کتاب سلوک سعادت؛ صفحه‌ی ۱۴۹.

    زندگانی عالمان دین | عضو شوید
    https://eitaa.com/Alemin
    💠 آیت الله #سعادت_پرور(ره) 🌀 یک وقت مرحوم آیت‌الله پهلوانی می‌فرمود:  «سعی کنید خشک مقدس نباشید. اگر یک وقت حال دعا نداشتید، اشکال ندارد. یک غزل بخوان. یک وقت یک غزل، یک شعر، اثرش بیشتر از ده صفحه دعا خواندن است. ✅ یک وقت دیدی قبل‌از خواب حال نداری، یک غزل حافظ بخوان، بعد بخواب. سعی کن به خودت فشار نیاوری. ❇️ مستحبات را با لذت انجام بده. اگر دیدی حال نداری، یک شعری، غزلی بخوان و این را انجام بده. 📚 کتاب سلوک سعادت؛ صفحه‌ی ۱۴۹. زندگانی عالمان دین | عضو شوید👇 https://eitaa.com/Alemin
    0 Comentários 0 Compartilhamentos 70 Visualizações 0 Anterior
  • #امام_باقر علیه السلام

    🔹️ محمد بن مسلم از حضرت باقر (عليه السلام) نقل مى كند كه به آن جناب عرض كردم بعضى از مردم را مشاهده مى كنيم جديت در عبادت دارند و با خشوع بندگى مى كنند ولى اقرار به ولاى ائمه (عليهم السلام) ندارند و حق را نمى شناسند آيا اين عبادت و خشوع آنها را نفعى مى بخشد؟!

    🔺️ فرمود محمد! مَثَل اهل بيت پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مثل همان خانواده اى است كه در بنى اسرائيل بودند. هر يك از آن خانواده كه چهل شب عبادت و كوشش مى كرد پس از آن دعائى كه مى نمود مستجاب مى شد.

    🔺️ يك نفر از همان خانواده چهل شب را به عبادت گذرانيد، بعد از آن دعا كرد ولى مستجاب نشد. خدمت حضرت عيسى (عليه السلام) آمد از وضع خود شكايت كرد. عيسى (عليه السلام) تطهير نموده و نماز خواند آنگاه از خداوند راجع به آن مرد درخواست كرد.
    خطاب رسيد عيسى! اين بنده من از راه و درى كه نبايد وارد شود وارد شده او مرا مى خواند با اينكه در قلبش نسبت به نبوت تو شك وجود دارد، اگر آنقدر دعا كند كه گردنش قطع شود و انگشتانش از هم بپاشد دعايش را مستجاب نخواهم كرد.
    عيسى (عليه السلام) رو به او كرده فرمود خدا را مى خوانى با اينكه درباره نبوت پيغمبرش مشكوكى؟! عرض كرد آنچه فرمودى واقعيت دارد، از خدا بخواه اين شك را از دل من بزدايد. عيسى (عليه السلام) دعا كرد خداوند او را بخشيد و به مقام ساير آن خانواده نائل شد (كه پس از چهل شب عبادت دعاشان مستجاب شد).
    اصول كافى ، ج 2، ص 400.

    زندگانی عالمان دین | عضو شوید
    https://eitaa.com/Alemin
    ✳️ #امام_باقر علیه السلام 🔹️ محمد بن مسلم از حضرت باقر (عليه السلام) نقل مى كند كه به آن جناب عرض كردم بعضى از مردم را مشاهده مى كنيم جديت در عبادت دارند و با خشوع بندگى مى كنند ولى اقرار به ولاى ائمه (عليهم السلام) ندارند و حق را نمى شناسند آيا اين عبادت و خشوع آنها را نفعى مى بخشد؟! 🔺️ فرمود محمد! مَثَل اهل بيت پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مثل همان خانواده اى است كه در بنى اسرائيل بودند. هر يك از آن خانواده كه چهل شب عبادت و كوشش مى كرد پس از آن دعائى كه مى نمود مستجاب مى شد. 🔺️ يك نفر از همان خانواده چهل شب را به عبادت گذرانيد، بعد از آن دعا كرد ولى مستجاب نشد. خدمت حضرت عيسى (عليه السلام) آمد از وضع خود شكايت كرد. عيسى (عليه السلام) تطهير نموده و نماز خواند آنگاه از خداوند راجع به آن مرد درخواست كرد. 💠 خطاب رسيد عيسى! اين بنده من از راه و درى كه نبايد وارد شود وارد شده او مرا مى خواند با اينكه در قلبش نسبت به نبوت تو شك وجود دارد، اگر آنقدر دعا كند كه گردنش قطع شود و انگشتانش از هم بپاشد دعايش را مستجاب نخواهم كرد. 🔅 عيسى (عليه السلام) رو به او كرده فرمود خدا را مى خوانى با اينكه درباره نبوت پيغمبرش مشكوكى؟! عرض كرد آنچه فرمودى واقعيت دارد، از خدا بخواه اين شك را از دل من بزدايد. عيسى (عليه السلام) دعا كرد خداوند او را بخشيد و به مقام ساير آن خانواده نائل شد (كه پس از چهل شب عبادت دعاشان مستجاب شد). 📚اصول كافى ، ج 2، ص 400. زندگانی عالمان دین | عضو شوید👇 https://eitaa.com/Alemin
    0 Comentários 0 Compartilhamentos 99 Visualizações 0 Anterior
  • شهيد #آيت_الله_مدني(ره)

    🔺️ من در دو موضوع نسبت به خودم شك كردم. يكي اين كه به من مي گويند: سيد اسدالله! آيا واقعاً من از اولاد پيامبر هستم؟
    🔺️ و ديگر اين كه آيا من لياقت آن را دارم كه در راه خدا شهيد شوم يا نه؟

    روزي به حرم حسين ( عليه السّلام) رفتم و در آن جا با ناله و زاري از امام خواستم كه جوابم را بدهد.
    پس از مدّتي، يك شب امام حسين ( عليه السّلام) را در خواب ديدم كه بالاي سرم آمد و دستي بر سرم كشيد و اين جمله را فرمود: « يا بني انت مقتول» يعني اي فرزندم كشته مي شوي كه جواب دو سؤال من در آن بود، امام فرمود: فرزندم! پس من سيد هستم و ديگر به من بشارت داد كه من شهيد مي شوم.
    کرامات حسينيه و عباسيه ؛ موسي رمضاني‏پور، ص۴۸.

    زندگانی عالمان دین | عضو شوید
    https://eitaa.com/Alemin
    ✳️ شهيد #آيت_الله_مدني(ره) 🔺️ من در دو موضوع نسبت به خودم شك كردم. يكي اين كه به من مي گويند: سيد اسدالله! آيا واقعاً من از اولاد پيامبر هستم؟ 🔺️ و ديگر اين كه آيا من لياقت آن را دارم كه در راه خدا شهيد شوم يا نه؟ 🔅 روزي به حرم حسين ( عليه السّلام) رفتم و در آن جا با ناله و زاري از امام خواستم كه جوابم را بدهد. 🔆 پس از مدّتي، يك شب امام حسين ( عليه السّلام) را در خواب ديدم كه بالاي سرم آمد و دستي بر سرم كشيد و اين جمله را فرمود: « يا بني انت مقتول» يعني اي فرزندم كشته مي شوي كه جواب دو سؤال من در آن بود، امام فرمود: فرزندم! پس من سيد هستم و ديگر به من بشارت داد كه من شهيد مي شوم. 📚کرامات حسينيه و عباسيه ؛ موسي رمضاني‏پور، ص۴۸. زندگانی عالمان دین | عضو شوید👇 https://eitaa.com/Alemin
    0 Comentários 0 Compartilhamentos 77 Visualizações 0 Anterior
  • ارتباط خواص با #امام_زمان(عج)

    🔺️ نقل مورد اعتماد دو عالم بزرگوار از دکتری در زمان جنگ جهانی دوم
    🔹️ فردی جهت خارج کردن تیر از بدنش مراجعه کرد که از مرتبطین با حضرت(عج) بود.


    زندگانی عالمان دین | عضو شوید
    https://eitaa.com/Alemin
    🎥 ارتباط خواص با #امام_زمان(عج) 🔺️ نقل مورد اعتماد دو عالم بزرگوار از دکتری در زمان جنگ جهانی دوم 🔹️ فردی جهت خارج کردن تیر از بدنش مراجعه کرد که از مرتبطین با حضرت(عج) بود. زندگانی عالمان دین | عضو شوید👇 https://eitaa.com/Alemin
    0 Comentários 0 Compartilhamentos 29 Visualizações 0 Anterior
  • #آیت_الله_حائری_شیرازی

    کار را تعطیل نکنید...

    🔺️بهترین روش رفع خستگی، کار است. کار را تعطیل نکنید، تبدیل کنید. مطالعه را تعطیل نکنید، تبدیل کنید. بازنشستگی برای ما غلط است. گاهی خسته می‌شوید، برنج پاک کنید، کارهای خانه بکنید، چیزهایتان را مرتب بکنید، دوخت و دوز بکنید برای تفریح. این‌ها تفریح‌های حلال است. بیکار نشستن و خوابیدن، تفریح شما نیست. در ساعاتی که خسته می‌شوید کتاب‌هایی مثل زندگینامه های علما را بخوانید.


    زندگانی عالمان دین | عضو شوید
    https://eitaa.com/Alemin
    #آیت_الله_حائری_شیرازی ✅ کار را تعطیل نکنید... 🔺️بهترین روش رفع خستگی، کار است. کار را تعطیل نکنید، تبدیل کنید. مطالعه را تعطیل نکنید، تبدیل کنید. بازنشستگی برای ما غلط است. گاهی خسته می‌شوید، برنج پاک کنید، کارهای خانه بکنید، چیزهایتان را مرتب بکنید، دوخت و دوز بکنید برای تفریح. این‌ها تفریح‌های حلال است. بیکار نشستن و خوابیدن، تفریح شما نیست. در ساعاتی که خسته می‌شوید کتاب‌هایی مثل زندگینامه های علما را بخوانید. زندگانی عالمان دین | عضو شوید👇 https://eitaa.com/Alemin
    0 Comentários 0 Compartilhamentos 35 Visualizações 0 Anterior
  • تشرف جناب #شیخ_انصاری(ره)

    🔹️ عالم ربانی  میرزا حسن آشتیانی، که از جمله شاگردان فاضل شیخ انصاری(ره) بود فرمود:
    « روزی با عده ای از طلاب در خدمت شیخ انصاری(ره) به حرم حضرت امیرالمومنین علیه السلام مشرف شدیم.
    بعد از دخول به حرم مطهر، شخصی به ما برخورد و به شیخ انصاری سلام کرد و برای مصافحه و بوسیدن دست ایشان جلو آمد. بعضی از همراهان برای معرفی آن شخص به شیخ عرض کردند: ایشان نامش فلان است و در جفر یا رمل مهارت دارد و ضمیر اشخاص را هم می گوید.

    🔹️ شیخ چون این مطلب را شنید، تبسم شد و برای امتحان، به آن شخص فرمود: من چیزی در ضمیرم گذراندم اگر می توانی بگو چیست؟
    آن شخص بعد از کمی تأمل، عرض کرد: تو در ذهن خود گذرانده ای که آیا حضرت صاحب الامر علیه السلام را زیارت کرده ای یا نه؟

    شیخ انصاری(ره) وقتی این را شنید حالت تعجب در ایشان ظاهر گشت؛ اگرچه صریحاً او را تصدیق نفرمود. آن شخص عرض کرد: آیا ضمیر شما همین است که گفتم؟
    شیخ ساکت شد و جوابی نفرمود.
    آن شخص عرض کرد که درست گفتم یا نه؟
    شیخ اقرار کرد و فرمود: خوب، بگو ببینم که دیده ام یا نه؟
    آن شخص عرض کرد: آری، دو مرتبه به خدمت آن حضرت شرفیاب شده ای: یک مرتبه در سرداب مطهر و بار دوم در جای دیگر.
    شیخ چون این سخن را از او شنید، مثل کسی که نخواهد مطلب، بیشتر از این ظاهر شود، به راه افتاد».
    عبقری الحسان، علی اکبر نهاوندی.

    "زندگانی عالمان دین"| عضو شوید
    https://eitaa.com/Alemin
    ✳️ تشرف جناب #شیخ_انصاری(ره) 🔹️ عالم ربانی  میرزا حسن آشتیانی، که از جمله شاگردان فاضل شیخ انصاری(ره) بود فرمود: « روزی با عده ای از طلاب در خدمت شیخ انصاری(ره) به حرم حضرت امیرالمومنین علیه السلام مشرف شدیم. بعد از دخول به حرم مطهر، شخصی به ما برخورد و به شیخ انصاری سلام کرد و برای مصافحه و بوسیدن دست ایشان جلو آمد. بعضی از همراهان برای معرفی آن شخص به شیخ عرض کردند: ایشان نامش فلان است و در جفر یا رمل مهارت دارد و ضمیر اشخاص را هم می گوید. 🔹️ شیخ چون این مطلب را شنید، تبسم شد و برای امتحان، به آن شخص فرمود: من چیزی در ضمیرم گذراندم اگر می توانی بگو چیست؟ آن شخص بعد از کمی تأمل، عرض کرد: تو در ذهن خود گذرانده ای که آیا حضرت صاحب الامر علیه السلام را زیارت کرده ای یا نه؟ 🔆 شیخ انصاری(ره) وقتی این را شنید حالت تعجب در ایشان ظاهر گشت؛ اگرچه صریحاً او را تصدیق نفرمود. آن شخص عرض کرد: آیا ضمیر شما همین است که گفتم؟ شیخ ساکت شد و جوابی نفرمود. آن شخص عرض کرد که درست گفتم یا نه؟ شیخ اقرار کرد و فرمود: خوب، بگو ببینم که دیده ام یا نه؟ آن شخص عرض کرد: آری، دو مرتبه به خدمت آن حضرت شرفیاب شده ای: یک مرتبه در سرداب مطهر و بار دوم در جای دیگر. شیخ چون این سخن را از او شنید، مثل کسی که نخواهد مطلب، بیشتر از این ظاهر شود، به راه افتاد». 📚عبقری الحسان، علی اکبر نهاوندی. "زندگانی عالمان دین"| عضو شوید👇 https://eitaa.com/Alemin
    0 Comentários 0 Compartilhamentos 118 Visualizações 0 Anterior
  • 🔺️نماز شب مرحوم امام از ۱۵ سالگلی🔺️

    🔹️خانم نعیمه اشراقی (نوه امام):
    🔹️ خویشاوندان امام که از پانزده سالگی با ایشان بودند، می گفتند: «از پانزده سالگی ایشان که ما در #خمین بودیم، آقا یک چراغ موشی کوچک می گرفتند و می رفتند به یک قسمت دیگر که هیچ کس بیدار نشود و نماز شب می خواندند.»

    🔹️ خانم می گویند: «تا حالا نشده که من از #نماز_شب ایشان بیدار شوم.» چون چراغ را مطلقا روشن نمی کردند. نه چراغ اتاق را روشن می کردند، نه چراغ راهرو را و نه حتی #چراغ دستشویی را. برای اینکه کسی بیدار نشود، هنگام وضوی نماز شب، یک ابر زیر شیر می گذاشتند که آب چکه نکند و صدای آن کسی را بیدار نکند.
     برداشتهایی از سیره امام خمینی رحمه الله علیه جلد 3 صفحه 113.

    "زندگانی عالمان دین"
    eitaa.com/Alemin
    🔺️نماز شب مرحوم امام از ۱۵ سالگلی🔺️ 🔹️خانم نعیمه اشراقی (نوه امام): 🔹️ خویشاوندان امام که از پانزده سالگی با ایشان بودند، می گفتند: «از پانزده سالگی ایشان که ما در #خمین بودیم، آقا یک چراغ موشی کوچک می گرفتند و می رفتند به یک قسمت دیگر که هیچ کس بیدار نشود و نماز شب می خواندند.» 🔹️ خانم می گویند: «تا حالا نشده که من از #نماز_شب ایشان بیدار شوم.» چون چراغ را مطلقا روشن نمی کردند. نه چراغ اتاق را روشن می کردند، نه چراغ راهرو را و نه حتی #چراغ دستشویی را. برای اینکه کسی بیدار نشود، هنگام وضوی نماز شب، یک ابر زیر شیر می گذاشتند که آب چکه نکند و صدای آن کسی را بیدار نکند.  📚برداشتهایی از سیره امام خمینی رحمه الله علیه جلد 3 صفحه 113. "زندگانی عالمان دین" 🔰eitaa.com/Alemin
    0 Comentários 0 Compartilhamentos 4 Visualizações 0 Anterior
  • علامه محمدتقی جعفری(ره):

    ️روزی طلبه #فلسفه خوانی نزد من آمد تا برخی سوالات بپرسد. ديدم جوان مستعدی است كه استاد خوبی نداشته است. ذهن نقاد و سوالات بديع داشت كه بي پاسخ مانده بود. پاسخ ها را كه مي شنيد، مثل تشنه ای بود كه آب خنكي يافته باشد. خواهش كرد برايش درسي بگويم و من كه ارزش اين آدم را فهميده بودم، پذيرفتم. قرار شد فلان كتاب را نزد من بخواند.
    🔹چندی كه گذشت، ديدم فريفته و واله من شده است. در ذهنش ابهت و عظمتی يافته بودم كه برايش خطر داشت. هرچه كردم، اين حالت درو كاسته نشد. می‌دانستم اين شيفتگی، به #استقلال فكرش صدمه می زند. تصميم گرفتم فرصت تعليم را قربانی استقلال ضميرش كنم.
    🔹️ روزی كه قرار بود براي درس بيايد، در خانه را نيم باز گذاشتم. دوچرخه فرزندم را برداشتم و در باغچه، شروع به بازی و حركات كودكانه كردم. ديدمش كه سر ساعت، آمد. از كنار در، دقايقي با شگفتي مرا نگريست. با هيجان، #بازی را ادامه دادم. در نظرش شكستم. راهش را كشيد و بی یک كلمه، رفت كه رفت.
    🔹️ اينجا كه رسيد، مرحوم علامه جعفري با آن‌همه خدمات فكری و فرهنگي به اسلام، گفت: برای آخرتم به معدودی از اعمالم، #اميد دارم. يكي همين دوچرخه بازی آن‌روز است!

    "زندگانی عالمان دین"
    eitaa.com/Alemin
    ❇️ علامه محمدتقی جعفری(ره): 🔹️روزی طلبه #فلسفه خوانی نزد من آمد تا برخی سوالات بپرسد. ديدم جوان مستعدی است كه استاد خوبی نداشته است. ذهن نقاد و سوالات بديع داشت كه بي پاسخ مانده بود. پاسخ ها را كه مي شنيد، مثل تشنه ای بود كه آب خنكي يافته باشد. خواهش كرد برايش درسي بگويم و من كه ارزش اين آدم را فهميده بودم، پذيرفتم. قرار شد فلان كتاب را نزد من بخواند. 🔹چندی كه گذشت، ديدم فريفته و واله من شده است. در ذهنش ابهت و عظمتی يافته بودم كه برايش خطر داشت. هرچه كردم، اين حالت درو كاسته نشد. می‌دانستم اين شيفتگی، به #استقلال فكرش صدمه می زند. تصميم گرفتم فرصت تعليم را قربانی استقلال ضميرش كنم. 🔹️ روزی كه قرار بود براي درس بيايد، در خانه را نيم باز گذاشتم. دوچرخه فرزندم را برداشتم و در باغچه، شروع به بازی و حركات كودكانه كردم. ديدمش كه سر ساعت، آمد. از كنار در، دقايقي با شگفتي مرا نگريست. با هيجان، #بازی را ادامه دادم. در نظرش شكستم. راهش را كشيد و بی یک كلمه، رفت كه رفت. 🔹️ اينجا كه رسيد، مرحوم علامه جعفري با آن‌همه خدمات فكری و فرهنگي به اسلام، گفت: برای آخرتم به معدودی از اعمالم، #اميد دارم. يكي همين دوچرخه بازی آن‌روز است! "زندگانی عالمان دین" 🔰eitaa.com/Alemin
    0 Comentários 0 Compartilhamentos 156 Visualizações 0 Anterior
  • شوخی مرحوم امام

    🔹️گاهی میان استاد و شاگرد در حوزه ها شوخی و عبارات طنزآمیز گفته می شود.
    🔹️یادم است حضرت امام در نجف در مسجد شیخ انصاری درس می فرمودند که خاطرۀ جالبی اتفاق افتاد.
    در آن وقت میوه فروش های زیادی روی الاغ میوه بار می کردند و برای فروش از آنجا رد می شدند. روزی هنگام درس یکی از آقایان اشکال کرد. در همین لحظه صدای عرعر الاغی هم بلند شد!
    بطوری که حضرت امام متوجه نشدند این آقا چه می گوید. امام فرمودند: «ببخشید خر تو خر شد، سؤالتان را دوباره بگویید». خندۀ طلبه ها بلند شد!
    البته طرف هم خیلی خوشش آمده بود، نه اینکه بدش بیاید و امام از باب مثل معروف این را فرمودند. این شوخی ها طوری نبود که طرف مقابل ناراحت بشود؛ به عبارتی امام با هر کسی شوخی نمی کرد. کسانی که ظرفیت نداشتند و یا جوان ترها که ممکن است ناراحت بشوند و خجالت بکشند با آنان این شوخی ها را نمی کردند.
    خاطرات آیت الله موسوی تبریزی

    🔸️"زندگانی عالمان دین"
    https://eitaa.com/Alemin
    🌺 شوخی مرحوم امام 🔹️گاهی میان استاد و شاگرد در حوزه ها شوخی و عبارات طنزآمیز گفته می شود. 🔹️یادم است حضرت امام در نجف در مسجد شیخ انصاری درس می فرمودند که خاطرۀ جالبی اتفاق افتاد. در آن وقت میوه فروش های زیادی روی الاغ میوه بار می کردند و برای فروش از آنجا رد می شدند. روزی هنگام درس یکی از آقایان اشکال کرد. در همین لحظه صدای عرعر الاغی هم بلند شد! بطوری که حضرت امام متوجه نشدند این آقا چه می گوید. امام فرمودند: «ببخشید خر تو خر شد، سؤالتان را دوباره بگویید». خندۀ طلبه ها بلند شد! 🔅البته طرف هم خیلی خوشش آمده بود، نه اینکه بدش بیاید و امام از باب مثل معروف این را فرمودند. این شوخی ها طوری نبود که طرف مقابل ناراحت بشود؛ به عبارتی امام با هر کسی شوخی نمی کرد. کسانی که ظرفیت نداشتند و یا جوان ترها که ممکن است ناراحت بشوند و خجالت بکشند با آنان این شوخی ها را نمی کردند. 📚خاطرات آیت الله موسوی تبریزی 🔸️"زندگانی عالمان دین" https://eitaa.com/Alemin
    0 Comentários 0 Compartilhamentos 49 Visualizações 0 Anterior
شبکه اجتماعی امین https://aminsocial.com