• حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره:

    مطالعۀ تراجم (زندگی‌نامۀ) علمای سلَف (گذشته)، مانند مطالعۀ کتاب‌های اخلاقیِ معتبر است.

    وقتی انسان به شرح حال و زندگانی آن‌ها نگاه می‌کند، مثل این است که کتاب اخلاقی درست و معتبر را مطالعه کرده است.

    آن‌ها زندگی دنیا را چگونه ساده می‌گذراندند و چقدر راحت بودند و چه استفاده‌هایی از عمر خود می‌بردند.

    در محضر بهجت، ج٢، ص٣۴٧.



    🔸️ "زندگانی عالمان دین"

    🆔️https://eitaa.com/Alemin
    ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔹 مطالعۀ تراجم (زندگی‌نامۀ) علمای سلَف (گذشته)، مانند مطالعۀ کتاب‌های اخلاقیِ معتبر است. 🔹 وقتی انسان به شرح حال و زندگانی آن‌ها نگاه می‌کند، مثل این است که کتاب اخلاقی درست و معتبر را مطالعه کرده است. 🔹 آن‌ها زندگی دنیا را چگونه ساده می‌گذراندند و چقدر راحت بودند و چه استفاده‌هایی از عمر خود می‌بردند. 📚 در محضر بهجت، ج٢، ص٣۴٧. 🔸️ "زندگانی عالمان دین" 🆔️https://eitaa.com/Alemin
    0 Commentarii 0 Distribuiri 19 Views 0 previzualizare
  • آقانجفي_قوچاني" (۱۳۲۳ ش)

    🔹️سيد محمد حسن بن سيد محمد، معروف به آقانجفي قوچاني در حدود سال 1256 ش (1295 ق) در روستاي خسرويه از توابع قوچان به دنيا آمد. تحصيلات مقدماتي را در قوچان، سبزوار و مشهد به پايان رساند و در بيست سالگي راهي اصفهان شد.

    🔹️او پس از اقامت چهار ساله در اصفهان و استفاده از محضر استادان آن ديار از قبيل آخوند كاشاني، ميرزاجهانگير خان قشقايي، شيخ عبدالكريم گزي و سيد محمد باقر درچه اي، به نجف رفت و نزد آخوند خراساني و شيخ الشريعه اصفهاني شاگردي كرد.

    🔹️وي در سي سالگي به درجه اجتهاد رسيد و پس از بيست سال توقف در نجف اشرف، به زادگاه خود بازگشت. آقانجفي، از آن پس متجاوز از بيست و پنج سال از عمر خود را در مقام فقاهت و حاكميت شرع در قوچان گذراند و به اداره حوزه علوم ديني شهر پرداخت.

    🔹️از اين شخصيت دانشمند، آثار برجسته اي به جاي مانده كه سياحت غرب در كيفيت عالم برزخ و سير ارواح پس از مرگ؛ سياحت شرق كه مهمترين اثر او و در شرح حال خود او از كودكي تا مقام اجتهاد است، اثبات رجعت و نيز شرح و ترجمه رساله تُفّاحيه ارسطو از آن جمله است.

    اين عالم رباني سرانجام در 31 فروردين 1323 ش (26 ربيع الثاني 1363ق) در 67 سالگي درگذشت و در حسينيه خود به خاك سپرده شد.


    🔸️ "زندگانی عالمان دین"

    https://eitaa.com/Alemin
    آقانجفي_قوچاني" (۱۳۲۳ ش) 🔹️سيد محمد حسن بن سيد محمد، معروف به آقانجفي قوچاني در حدود سال 1256 ش (1295 ق) در روستاي خسرويه از توابع قوچان به دنيا آمد. تحصيلات مقدماتي را در قوچان، سبزوار و مشهد به پايان رساند و در بيست سالگي راهي اصفهان شد. 🔹️او پس از اقامت چهار ساله در اصفهان و استفاده از محضر استادان آن ديار از قبيل آخوند كاشاني، ميرزاجهانگير خان قشقايي، شيخ عبدالكريم گزي و سيد محمد باقر درچه اي، به نجف رفت و نزد آخوند خراساني و شيخ الشريعه اصفهاني شاگردي كرد. 🔹️وي در سي سالگي به درجه اجتهاد رسيد و پس از بيست سال توقف در نجف اشرف، به زادگاه خود بازگشت. آقانجفي، از آن پس متجاوز از بيست و پنج سال از عمر خود را در مقام فقاهت و حاكميت شرع در قوچان گذراند و به اداره حوزه علوم ديني شهر پرداخت. 🔹️از اين شخصيت دانشمند، آثار برجسته اي به جاي مانده كه سياحت غرب در كيفيت عالم برزخ و سير ارواح پس از مرگ؛ سياحت شرق كه مهمترين اثر او و در شرح حال خود او از كودكي تا مقام اجتهاد است، اثبات رجعت و نيز شرح و ترجمه رساله تُفّاحيه ارسطو از آن جمله است. ▪️ اين عالم رباني سرانجام در 31 فروردين 1323 ش (26 ربيع الثاني 1363ق) در 67 سالگي درگذشت و در حسينيه خود به خاك سپرده شد. 🔸️ "زندگانی عالمان دین" https://eitaa.com/Alemin
    0 Commentarii 0 Distribuiri 19 Views 0 previzualizare
  • تشرف جناب #شیخ_انصاری(ره)

    🔹️ عالم ربانی  میرزا حسن آشتیانی، که از جمله شاگردان فاضل شیخ انصاری(ره) بود فرمود:
    « روزی با عده ای از طلاب در خدمت شیخ انصاری(ره) به حرم حضرت امیرالمومنین علیه السلام مشرف شدیم.
    بعد از دخول به حرم مطهر، شخصی به ما برخورد و به شیخ انصاری سلام کرد و برای مصافحه و بوسیدن دست ایشان جلو آمد. بعضی از همراهان برای معرفی آن شخص به شیخ عرض کردند: ایشان نامش فلان است و در جفر یا رمل مهارت دارد و ضمیر اشخاص را هم می گوید.

    🔹️ شیخ چون این مطلب را شنید، تبسم شد و برای امتحان، به آن شخص فرمود: من چیزی در ضمیرم گذراندم اگر می توانی بگو چیست؟
    آن شخص بعد از کمی تأمل، عرض کرد: تو در ذهن خود گذرانده ای که آیا حضرت صاحب الامر علیه السلام را زیارت کرده ای یا نه؟

    شیخ انصاری(ره) وقتی این را شنید حالت تعجب در ایشان ظاهر گشت؛ اگرچه صریحاً او را تصدیق نفرمود. آن شخص عرض کرد: آیا ضمیر شما همین است که گفتم؟
    شیخ ساکت شد و جوابی نفرمود.
    آن شخص عرض کرد که درست گفتم یا نه؟
    شیخ اقرار کرد و فرمود: خوب، بگو ببینم که دیده ام یا نه؟
    آن شخص عرض کرد: آری، دو مرتبه به خدمت آن حضرت شرفیاب شده ای: یک مرتبه در سرداب مطهر و بار دوم در جای دیگر.
    شیخ چون این سخن را از او شنید، مثل کسی که نخواهد مطلب، بیشتر از این ظاهر شود، به راه افتاد».
    عبقری الحسان، علی اکبر نهاوندی.

    "زندگانی عالمان دین"| عضو شوید
    https://eitaa.com/Alemin
    ✳️ تشرف جناب #شیخ_انصاری(ره) 🔹️ عالم ربانی  میرزا حسن آشتیانی، که از جمله شاگردان فاضل شیخ انصاری(ره) بود فرمود: « روزی با عده ای از طلاب در خدمت شیخ انصاری(ره) به حرم حضرت امیرالمومنین علیه السلام مشرف شدیم. بعد از دخول به حرم مطهر، شخصی به ما برخورد و به شیخ انصاری سلام کرد و برای مصافحه و بوسیدن دست ایشان جلو آمد. بعضی از همراهان برای معرفی آن شخص به شیخ عرض کردند: ایشان نامش فلان است و در جفر یا رمل مهارت دارد و ضمیر اشخاص را هم می گوید. 🔹️ شیخ چون این مطلب را شنید، تبسم شد و برای امتحان، به آن شخص فرمود: من چیزی در ضمیرم گذراندم اگر می توانی بگو چیست؟ آن شخص بعد از کمی تأمل، عرض کرد: تو در ذهن خود گذرانده ای که آیا حضرت صاحب الامر علیه السلام را زیارت کرده ای یا نه؟ 🔆 شیخ انصاری(ره) وقتی این را شنید حالت تعجب در ایشان ظاهر گشت؛ اگرچه صریحاً او را تصدیق نفرمود. آن شخص عرض کرد: آیا ضمیر شما همین است که گفتم؟ شیخ ساکت شد و جوابی نفرمود. آن شخص عرض کرد که درست گفتم یا نه؟ شیخ اقرار کرد و فرمود: خوب، بگو ببینم که دیده ام یا نه؟ آن شخص عرض کرد: آری، دو مرتبه به خدمت آن حضرت شرفیاب شده ای: یک مرتبه در سرداب مطهر و بار دوم در جای دیگر. شیخ چون این سخن را از او شنید، مثل کسی که نخواهد مطلب، بیشتر از این ظاهر شود، به راه افتاد». 📚عبقری الحسان، علی اکبر نهاوندی. "زندگانی عالمان دین"| عضو شوید👇 https://eitaa.com/Alemin
    0 Commentarii 0 Distribuiri 13 Views 0 previzualizare
  • #امام_باقر علیه السلام

    🔹️ محمد بن مسلم از حضرت باقر (عليه السلام) نقل مى كند كه به آن جناب عرض كردم بعضى از مردم را مشاهده مى كنيم جديت در عبادت دارند و با خشوع بندگى مى كنند ولى اقرار به ولاى ائمه (عليهم السلام) ندارند و حق را نمى شناسند آيا اين عبادت و خشوع آنها را نفعى مى بخشد؟!

    🔺️ فرمود محمد! مَثَل اهل بيت پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مثل همان خانواده اى است كه در بنى اسرائيل بودند. هر يك از آن خانواده كه چهل شب عبادت و كوشش مى كرد پس از آن دعائى كه مى نمود مستجاب مى شد.

    🔺️ يك نفر از همان خانواده چهل شب را به عبادت گذرانيد، بعد از آن دعا كرد ولى مستجاب نشد. خدمت حضرت عيسى (عليه السلام) آمد از وضع خود شكايت كرد. عيسى (عليه السلام) تطهير نموده و نماز خواند آنگاه از خداوند راجع به آن مرد درخواست كرد.
    خطاب رسيد عيسى! اين بنده من از راه و درى كه نبايد وارد شود وارد شده او مرا مى خواند با اينكه در قلبش نسبت به نبوت تو شك وجود دارد، اگر آنقدر دعا كند كه گردنش قطع شود و انگشتانش از هم بپاشد دعايش را مستجاب نخواهم كرد.
    عيسى (عليه السلام) رو به او كرده فرمود خدا را مى خوانى با اينكه درباره نبوت پيغمبرش مشكوكى؟! عرض كرد آنچه فرمودى واقعيت دارد، از خدا بخواه اين شك را از دل من بزدايد. عيسى (عليه السلام) دعا كرد خداوند او را بخشيد و به مقام ساير آن خانواده نائل شد (كه پس از چهل شب عبادت دعاشان مستجاب شد).
    اصول كافى ، ج 2، ص 400.

    زندگانی عالمان دین | عضو شوید
    https://eitaa.com/Alemin
    ✳️ #امام_باقر علیه السلام 🔹️ محمد بن مسلم از حضرت باقر (عليه السلام) نقل مى كند كه به آن جناب عرض كردم بعضى از مردم را مشاهده مى كنيم جديت در عبادت دارند و با خشوع بندگى مى كنند ولى اقرار به ولاى ائمه (عليهم السلام) ندارند و حق را نمى شناسند آيا اين عبادت و خشوع آنها را نفعى مى بخشد؟! 🔺️ فرمود محمد! مَثَل اهل بيت پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مثل همان خانواده اى است كه در بنى اسرائيل بودند. هر يك از آن خانواده كه چهل شب عبادت و كوشش مى كرد پس از آن دعائى كه مى نمود مستجاب مى شد. 🔺️ يك نفر از همان خانواده چهل شب را به عبادت گذرانيد، بعد از آن دعا كرد ولى مستجاب نشد. خدمت حضرت عيسى (عليه السلام) آمد از وضع خود شكايت كرد. عيسى (عليه السلام) تطهير نموده و نماز خواند آنگاه از خداوند راجع به آن مرد درخواست كرد. 💠 خطاب رسيد عيسى! اين بنده من از راه و درى كه نبايد وارد شود وارد شده او مرا مى خواند با اينكه در قلبش نسبت به نبوت تو شك وجود دارد، اگر آنقدر دعا كند كه گردنش قطع شود و انگشتانش از هم بپاشد دعايش را مستجاب نخواهم كرد. 🔅 عيسى (عليه السلام) رو به او كرده فرمود خدا را مى خوانى با اينكه درباره نبوت پيغمبرش مشكوكى؟! عرض كرد آنچه فرمودى واقعيت دارد، از خدا بخواه اين شك را از دل من بزدايد. عيسى (عليه السلام) دعا كرد خداوند او را بخشيد و به مقام ساير آن خانواده نائل شد (كه پس از چهل شب عبادت دعاشان مستجاب شد). 📚اصول كافى ، ج 2، ص 400. زندگانی عالمان دین | عضو شوید👇 https://eitaa.com/Alemin
    0 Commentarii 0 Distribuiri 12 Views 0 previzualizare
  • آیت الله شیخ #علی_اکبر_برهان (۱۳۷۸ق)

    وی در سال ۱۳۲۴ ق در تهران به دنیا آمد و مقدمات و مقداری از سطح اولیّه علوم الهی را در تهران گذراند و سپس برای ادامه تحصیل، رهسپار نجف اشرف شد و به مدت ۳ سال نیز در این شهر اقامت گزید.

    ایشان بعد از توقف یک ساله در تهران، به قم عزیمت کرد و با تکمیل دروس سطح عالی در دروس خارج قم شرکت کرد و بعد از آن دوباره عزم عتبات کرد و به اخذ درجه اجتهاد از علمای آن دوره موفق شد.

    از اساتید ایشان در قم آیات عظام شیخ عبدالکریم حائری یزدی، سیدمحمدتقی خوانساری و سید محمدحجت؛ و از اساتیدشان در عتبات سید علی قاضی، سیدابوالحسن اصفهانی و محمدحسین نائینی را می توان نام برد.

    ایشان بعد از تکمیل مراحل علمی و علمی به تدریس و تربیت شاگردان پرداخت که از جمله آنها احمد مجتهدی تهرانی، مجتبی تهرانی، شیخ علی پهلوانی و محمدرضا مهدوی کنی می باشند.

    از جمله اقدامات ایشان در دوران ستمشاهی، تأسیس مدارس علمی برای نوجوانان بود تا بتواند عرصه عمل را از دست عمال رژیمی که سعی در نابودی احکام و تغییر فرهنگ اسلامی ملت ایران را داشت، بازگیرد.

    وی آثار قلمی چندی از خویش به یادگار گذارده است که عبارتند از: رساله ای در عدالت، احسن المجالس و بشائر النبویه می باشد.

    ایشان سرانجام در 15 ذی الحجه ۱۳۷۸ قمری ( 31 خرداد 1338 ق) پس از اقامه نماز توسط مرحوم شیخ حسین لنکرانی، در کنار قبر حوا در شهر جده عربستان به خاک سپرده شد.

    زندگانی عالمان دین | عضو شوید
    https://eitaa.com/Alemin
    🔰 آیت الله شیخ #علی_اکبر_برهان (۱۳۷۸ق) 🔷 وی در سال ۱۳۲۴ ق در تهران به دنیا آمد و مقدمات و مقداری از سطح اولیّه علوم الهی را در تهران گذراند و سپس برای ادامه تحصیل، رهسپار نجف اشرف شد و به مدت ۳ سال نیز در این شهر اقامت گزید. 🔹ایشان بعد از توقف یک ساله در تهران، به قم عزیمت کرد و با تکمیل دروس سطح عالی در دروس خارج قم شرکت کرد و بعد از آن دوباره عزم عتبات کرد و به اخذ درجه اجتهاد از علمای آن دوره موفق شد. 🔸از اساتید ایشان در قم آیات عظام شیخ عبدالکریم حائری یزدی، سیدمحمدتقی خوانساری و سید محمدحجت؛ و از اساتیدشان در عتبات سید علی قاضی، سیدابوالحسن اصفهانی و محمدحسین نائینی را می توان نام برد. 🌀ایشان بعد از تکمیل مراحل علمی و علمی به تدریس و تربیت شاگردان پرداخت که از جمله آنها احمد مجتهدی تهرانی، مجتبی تهرانی، شیخ علی پهلوانی و محمدرضا مهدوی کنی می باشند. 🔺از جمله اقدامات ایشان در دوران ستمشاهی، تأسیس مدارس علمی برای نوجوانان بود تا بتواند عرصه عمل را از دست عمال رژیمی که سعی در نابودی احکام و تغییر فرهنگ اسلامی ملت ایران را داشت، بازگیرد. 🔻 وی آثار قلمی چندی از خویش به یادگار گذارده است که عبارتند از: رساله ای در عدالت، احسن المجالس و بشائر النبویه می باشد. ▪️ایشان سرانجام در 15 ذی الحجه ۱۳۷۸ قمری ( 31 خرداد 1338 ق) پس از اقامه نماز توسط مرحوم شیخ حسین لنکرانی، در کنار قبر حوا در شهر جده عربستان به خاک سپرده شد. زندگانی عالمان دین | عضو شوید👇 https://eitaa.com/Alemin
    0 Commentarii 0 Distribuiri 24 Views 0 previzualizare
  • #آیه_روز

    ذَرْهُمْ يَأكُلُواْ وَيَتَمَتَّعُواْ وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (سوره حجر، آیه‌ی 3)

    ترجمه:
    آنان را (به حال خود) رها كن تا بخورند و بهره مند شوند و آرزوها سرگرمشان كند، پس به زودى (نتیجه این بى تفاوتى ها را) خواهند فهمید.

    تفسیر:
    در تبلیغ و ارشاد وقت خود را صرف نااهلان نكنید. «ذرهم»

    انسان، گاهى چنان در كفر غوطه ور مى شود كه برهان و هشدار انبیا نیز او را بیدار نمى كند «ذرهم»

    آرزو اگر انسان را غافل كند، نابجاست. «و یُلههم الأمل» (ولى اگر انسان را به كار و تلاش وادار كند خوب است زیرا در قرآن مى خوانیم: «والباقیات الصّالحات خیر عند ربّك ثواباً و خیر اَمَلاً»(کهف، 46))

    مهلت الهى را نشانه لطف و رحمت او ندانیم. «ذرهم ... فسوف یعلمون» (گاهى پزشك به اطرافیان بیمار مى گوید: مریض را رها كنید و هر چه مى خواهد بخورد به او بدهید، زیرا كار از كار گذشته است)

    تفسیر نور، ذیل آیه 3 سوره حجر
    #آیه_روز 🔰 ذَرْهُمْ يَأكُلُواْ وَيَتَمَتَّعُواْ وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (سوره حجر، آیه‌ی 3) 📖 ترجمه: 🔺 آنان را (به حال خود) رها كن تا بخورند و بهره مند شوند و آرزوها سرگرمشان كند، پس به زودى (نتیجه این بى تفاوتى ها را) خواهند فهمید. 📚 تفسیر: 🔻 در تبلیغ و ارشاد وقت خود را صرف نااهلان نكنید. «ذرهم» 🔻 انسان، گاهى چنان در كفر غوطه ور مى شود كه برهان و هشدار انبیا نیز او را بیدار نمى كند «ذرهم» 🔻 آرزو اگر انسان را غافل كند، نابجاست. «و یُلههم الأمل» (ولى اگر انسان را به كار و تلاش وادار كند خوب است زیرا در قرآن مى خوانیم: «والباقیات الصّالحات خیر عند ربّك ثواباً و خیر اَمَلاً»(کهف، 46)) 🔻 مهلت الهى را نشانه لطف و رحمت او ندانیم. «ذرهم ... فسوف یعلمون» (گاهى پزشك به اطرافیان بیمار مى گوید: مریض را رها كنید و هر چه مى خواهد بخورد به او بدهید، زیرا كار از كار گذشته است) 🔶 تفسیر نور، ذیل آیه 3 سوره حجر
    0 Commentarii 0 Distribuiri 179 Views 0 previzualizare
  • فرق صفات عاقل و جاهل

    رسول الله ص: صِفَةُ الْعَاقِلِ أَنْ يَحْلُمَ عَمَّنْ جَهِلَ عَلَيْهِ وَ يَتَجَاوَزَ عَمَّنْ ظَلَمَهُ وَ يَتَوَاضَعَ لِمَنْ هُوَ دُونَهُ وَ يُسَابِقَ مَنْ فَوْقَهُ فِي طَلَبِ الْبِرِّ وَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَتَكَلَّمَ تَدَبَّرَ فَإِنْ كَانَ خَيْراً تَكَلَّمَ فَغَنِمَ وَ إِنْ كَانَ شَرّاً سَكَتَ فَسَلِمَ- وَ إِذَا عَرَضَتْ لَهُ فِتْنَةٌ اسْتَعْصَمَ بِاللَّهِ وَ أَمْسَكَ يَدَهُ وَ لِسَانَهُ وَ إِذَا رَأَى فَضِيلَةً انْتَهَزَ بِهَا لَا يُفَارِقُهُ الْحَيَاءُ وَ لَا يَبْدُو مِنْهُ الْحِرْصُ فَتِلْكَ عَشْرُ خِصَالٍ يُعْرَفُ بِهَا الْعَاقِلُ وَ صِفَةُ الْجَاهِلِ أَنْ يَظْلِمَ مَنْ خَالَطَهُ وَ يَتَعَدَّى عَلَى مَنْ هُوَ دُونَهُ وَ يَتَطَاوَلَ عَلَى مَنْ هُوَ فَوْقَهُ كَلَامُهُ بِغَيْرِ تَدَبُّرٍ إِنْ تَكَلَّمَ أَثِمَ وَ إِنْ سَكَتَ سَهَا وَ إِنْ عَرَضَتْ لَهُ فِتْنَةٌ سَارَعَ إِلَيْهَا فَأَرْدَتْهُ- وَ إِنْ رَأَى فَضِيلةً أَعْرَضَ وَ أَبْطَأَ عَنْهَا لَا يَخَافُ ذُنُوبَهُ الْقَدِيمَةَ وَ لَا يَرْتَدِعُ فِيمَا بَقِيَ مِنْ عُمُرِهِ مِنَ الذُّنُوبِ يَتَوَانَى عَنِ الْبِرِّ وَ يُبْطِئُ عَنْهُ غَيْرَ مُكْتَرِثٍ لِمَا فَاتَهُ مِنْ ذَلِكَ أَوْ ضَيَّعَهُ فَتِلْكَ عَشْرُ خِصَالٍ مِنْ صِفَةِ الْجَاهِلِ الَّذِي حُرِمَ الْعَقْلَ ("پیامبر اکرم(ص) فرمودند: ویژگی عاقل آن است که بر کسی که بر او نادانی میکند صبر کند، از ستمکار درگذرد، با زیردستانش فروتن باشد و در طلب نیکی از بالادستانش پیشی گیرد. هنگامی که می‌خواهد سخن بگوید، بیندیشد: اگر سخنش نیک بود، بگوید و سود برد و اگر بد بود، سکوت کند و سالم ماند. هنگامی که فتنه‌ای به او روی آورد، به خدا پناه برد و دست و زبانش را نگه دارد. و هنگامی که فضیلتی ببیند، آن را غنیمت شمرد. حیاء از او جدا نشود و حرص در او آشکار نگردد. این ده ویژگی است که عاقل با آن شناخته می‌شود. و ویژگی نادان آن است که بر همنشینش ستم کند، به زیردستش تجاوز نماید و بر بالادستش تکبر ورزد. سخنش بی‌اندیشه است: اگر سخن بگوید گناه کند و اگر سکوت نماید، غفلت ورزد. هنگامی که فتنه‌ای به او روی آورد، به سوی آن بشتابد و هلاکش کند. و هنگامی که فضیلتی ببیند، از آن روی گرداند و در آن کندی کند. از گناهان گذشته‌اش نترسد و از گناهان باقی عمرش باز نایستد. در نیکی‌ها سستی کند و در آن تأخیر نماید، بی‌آنکه به آنچه از دست داده یا ضایع ساخته، اهمیت دهد. این ده ویژگی است از مشخصات نادانی که از عقل محروم شده است)
    #عقل #مسابقه #طلب
    #زبان #خویشتنداری #حرص
    #سکوت #گناه #سستی
    #حسرت #پشیمانی #خوف
    #جلد1/ص129
    @bazm_behar
    🔻فرق صفات عاقل و جاهل ▫️رسول الله ص: صِفَةُ الْعَاقِلِ أَنْ يَحْلُمَ عَمَّنْ جَهِلَ عَلَيْهِ وَ يَتَجَاوَزَ عَمَّنْ ظَلَمَهُ وَ يَتَوَاضَعَ لِمَنْ هُوَ دُونَهُ وَ يُسَابِقَ مَنْ فَوْقَهُ فِي طَلَبِ الْبِرِّ وَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَتَكَلَّمَ تَدَبَّرَ فَإِنْ كَانَ خَيْراً تَكَلَّمَ فَغَنِمَ وَ إِنْ كَانَ شَرّاً سَكَتَ فَسَلِمَ- وَ إِذَا عَرَضَتْ لَهُ فِتْنَةٌ اسْتَعْصَمَ بِاللَّهِ وَ أَمْسَكَ يَدَهُ وَ لِسَانَهُ وَ إِذَا رَأَى فَضِيلَةً انْتَهَزَ بِهَا لَا يُفَارِقُهُ الْحَيَاءُ وَ لَا يَبْدُو مِنْهُ الْحِرْصُ فَتِلْكَ عَشْرُ خِصَالٍ يُعْرَفُ بِهَا الْعَاقِلُ وَ صِفَةُ الْجَاهِلِ أَنْ يَظْلِمَ مَنْ خَالَطَهُ وَ يَتَعَدَّى عَلَى مَنْ هُوَ دُونَهُ وَ يَتَطَاوَلَ عَلَى مَنْ هُوَ فَوْقَهُ كَلَامُهُ بِغَيْرِ تَدَبُّرٍ إِنْ تَكَلَّمَ أَثِمَ وَ إِنْ سَكَتَ سَهَا وَ إِنْ عَرَضَتْ لَهُ فِتْنَةٌ سَارَعَ إِلَيْهَا فَأَرْدَتْهُ- وَ إِنْ رَأَى فَضِيلةً أَعْرَضَ وَ أَبْطَأَ عَنْهَا لَا يَخَافُ ذُنُوبَهُ الْقَدِيمَةَ وَ لَا يَرْتَدِعُ فِيمَا بَقِيَ مِنْ عُمُرِهِ مِنَ الذُّنُوبِ يَتَوَانَى عَنِ الْبِرِّ وَ يُبْطِئُ عَنْهُ غَيْرَ مُكْتَرِثٍ لِمَا فَاتَهُ مِنْ ذَلِكَ أَوْ ضَيَّعَهُ فَتِلْكَ عَشْرُ خِصَالٍ مِنْ صِفَةِ الْجَاهِلِ الَّذِي حُرِمَ الْعَقْلَ ("پیامبر اکرم(ص) فرمودند: ویژگی عاقل آن است که بر کسی که بر او نادانی میکند صبر کند، از ستمکار درگذرد، با زیردستانش فروتن باشد و در طلب نیکی از بالادستانش پیشی گیرد. هنگامی که می‌خواهد سخن بگوید، بیندیشد: اگر سخنش نیک بود، بگوید و سود برد و اگر بد بود، سکوت کند و سالم ماند. هنگامی که فتنه‌ای به او روی آورد، به خدا پناه برد و دست و زبانش را نگه دارد. و هنگامی که فضیلتی ببیند، آن را غنیمت شمرد. حیاء از او جدا نشود و حرص در او آشکار نگردد. این ده ویژگی است که عاقل با آن شناخته می‌شود. و ویژگی نادان آن است که بر همنشینش ستم کند، به زیردستش تجاوز نماید و بر بالادستش تکبر ورزد. سخنش بی‌اندیشه است: اگر سخن بگوید گناه کند و اگر سکوت نماید، غفلت ورزد. هنگامی که فتنه‌ای به او روی آورد، به سوی آن بشتابد و هلاکش کند. و هنگامی که فضیلتی ببیند، از آن روی گرداند و در آن کندی کند. از گناهان گذشته‌اش نترسد و از گناهان باقی عمرش باز نایستد. در نیکی‌ها سستی کند و در آن تأخیر نماید، بی‌آنکه به آنچه از دست داده یا ضایع ساخته، اهمیت دهد. این ده ویژگی است از مشخصات نادانی که از عقل محروم شده است) #عقل #مسابقه #طلب #زبان #خویشتنداری #حرص #سکوت #گناه #سستی #حسرت #پشیمانی #خوف #جلد1/ص129 @bazm_behar
    0 Commentarii 0 Distribuiri 699 Views 0 previzualizare
  • #ترغیب به #آخرت برای عقلا، #ترساندن از #عذاب برای غیر عقلا

    امام صادق ع: يَا هِشَامُ ثُمَّ وَعَظَ أَهْلَ الْعَقْلِ وَ رَغَّبَهُمْ فِي الْآخِرَةِ فَقَالَ وَ «مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ» ... ثُمَّ خَوَّفَ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ عَذَابَهُ* فَقَالَ ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ وَ إِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ وَ بِاللَّيْلِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (امام صادق(ع) به هشام فرمودند: سپس خداوند خردمندان را پند داد و آنان را به آخرت ترغیب کرد و فرمود: «و زندگی دنیا جز بازی و لهو نیست و قطعاً سرای آخرت برای پرهیزگاران بهتر است. آیا نمی‌اندیشید؟» ... سپس کسانی را که نمی‌اندیشند از عذابش ترساند و فرمود: «سپس دیگران را نابود کردیم و شما صبحگاهان و شامگاهان بر آنان می‌گذرید. آیا نمی‌اندیشید؟»)
    *مفعولِ «خَوَّفَ»
    #موعظه #تبلیغ #تنبیه #تشویق
    #آخرت #دنیا #لهو #خوف #عقل
    #جلد1/ص134
    @bazm_behar
    🔻#ترغیب به #آخرت برای عقلا، #ترساندن از #عذاب برای غیر عقلا امام صادق ع: يَا هِشَامُ ثُمَّ وَعَظَ أَهْلَ الْعَقْلِ وَ رَغَّبَهُمْ فِي الْآخِرَةِ فَقَالَ وَ «مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ» ... ثُمَّ خَوَّفَ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ عَذَابَهُ* فَقَالَ ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ وَ إِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ وَ بِاللَّيْلِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (امام صادق(ع) به هشام فرمودند: سپس خداوند خردمندان را پند داد و آنان را به آخرت ترغیب کرد و فرمود: «و زندگی دنیا جز بازی و لهو نیست و قطعاً سرای آخرت برای پرهیزگاران بهتر است. آیا نمی‌اندیشید؟» ... سپس کسانی را که نمی‌اندیشند از عذابش ترساند و فرمود: «سپس دیگران را نابود کردیم و شما صبحگاهان و شامگاهان بر آنان می‌گذرید. آیا نمی‌اندیشید؟») *مفعولِ «خَوَّفَ» #موعظه #تبلیغ #تنبیه #تشویق #آخرت #دنیا #لهو #خوف #عقل #جلد1/ص134 @bazm_behar
    0 Commentarii 0 Distribuiri 437 Views 0 previzualizare
  • طرح آمریکا برای اداره غزه و ۵ تهدید بزرگ


     در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
    «صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
    صد و پنجاهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید سعید قره‌داغی تقدیم شده است.
    این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

    دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و پنجاه



    سرمقاله 



     طرح آمریکا برای اداره غزه و ۵ تهدید بزرگ

     اعضای شورای امنیت سازمان ملل به پیشنویس قطعنامه آمریکا درباره‌ی غزه رأی مثبت دادند. این قطعنامه چارچوبی برای اداره‌‌ی غزه در مرحله‌ پساجنگ ارائه می‌دهد؛ چارچوبی که شامل سه رکن اصلی «شورای صلح»، «نیروی بین‌المللی ثبات» و «برنامه بازسازی تحت نظارت نهادهای خارجی» است.




    گروه حماس  و جهاد اسلامی مخالفت خود را با این طرح اعلام کرده و آن را قیمومیت بین‌المللی بر غزه دانسته‌اند. حتی نماینده روسیه در سازمان ملل نیز نحوه تصویب این سند را فریبکارانه دانسته و نسبت به پیامدهای آن هشدار داده است.

    در این طرح «شورای صلح» اختیار تصمیم‌گیری درباره بازسازی، مدیریت کمک‌ها و نظارت بر اصلاحات نهادی را بر عهده می‌گیرد و از نظر سیاسی بالاترین مرجع اداره‌ غزه در سال‌های انتقالی خواهد بود. ریاست این شورا به‌طور نمادین به رئیس‌جمهور آمریکا سپرده شده و مأموریت آن تا پایان سال ۲۰۲۷ تعیین شده است.

    در کنار این، «نیروی بین‌المللی ثبات» با مأموریت خلع سلاح گروه‌های مسلح، تأمین امنیت گذرگاه‌ها، آموزش نیروهای پلیس فلسطینی و ایجاد «مناطق امن» وارد غزه می‌شود.  

    بخش اقتصادی طرح نیز شامل ایجاد صندوق بازسازی است که تحت نظارت بانک جهانی و اهداکنندگان بین‌المللی عمل می‌کند. این صندوق قرار است توزیع بودجه‌ها، تعیین اولویت‌های بازسازی و نظارت بر اجرای پروژه‌ها را مدیریت کند، به این معنا که منابع مالی غزه از کنترل نهادهای فلسطینی خارج می‌شود.

    در ظاهر این طرح با زبان «ثبات»، «بازسازی» و «حمایت انسانی» نوشته شده، اما در عمل حامل پیامدهایی است که نگرانی‌های جدی برای مردم غزه ایجاد می‌کند.

    بزرگ‌ترین تهدید این طرح، سلب حاکمیت مردم غزه بر سرنوشت خود است. واگذاری مدیریت اداری، اقتصادی و امنیتی به یک شورای بین‌المللی، عملاً غزه را به منطقه‌ای تحت «قیمومیت» تبدیل می‌کند بدون آن‌که مردم در روند تصمیم‌گیری نقش واقعی داشته باشند. این وضعیت، خطر تکرار همان الگوهای تاریخی را دارد که در آنها قدرت‌های خارجی سرنوشت جوامع بحران‌زده را تعیین کرده‌اند و نتیجه، نه ثبات بلکه وابستگی و بی‌ثباتی بوده است.

    تهدید دوم، خواب خلع سلاح گروه‌های مقاومت است. این اقدام موازنه قدرت را در برابر اسرائیل به‌طور اساسی تضعیف می‌کند و مردم غزه را در برابر هرگونه تجاوز یا فشار نظامی آینده بی‌پناه می‌گذارد. از دید بسیاری از فلسطینی‌ها، طرح آمریکا تلاش می‌کند امنیت را از نگاه اسرائیل و نه از منظر مردم غزه تعریف کند. خلع سلاح در شرایطی مطرح شده که هیچ تضمینی برای پایان اشغال، توقف حملات یا به رسمیت شناختن حقوق ملی فلسطینی‌ها وجود ندارد.

    تهدید سوم، مدیریت خارجی منابع مالی و روند بازسازی است. وقتی بانک جهانی و اهداکنندگان خارجی تعیین می‌کنند چه چیزی بازسازی شود و چه پروژه‌هایی اولویت دارند، نیازهای واقعی مردم کنار گذاشته می‌شود و اولویت‌ها تحت تأثیر ملاحظات سیاسی قرار می‌گیرد. همین موضوع خطر تبدیل بازسازی به ابزار فشار سیاسی را ایجاد می‌کند.

    تهدید چهارم، احتمال طولانی‌شدن حضور نیروهای خارجی است. خروج این نیروها به «پیشرفت» در اصلاحات مشروط شده، معیاری مبهم که می‌تواند سال‌ها حضور خارجی را توجیه کند. 

    تهدید پنجم این است که تشکیل کشور فلسطین در طرح آمریکا مبهم و فاقد جدول زمانی روشن است و هیچ تضمین حاکمیتی ندارد.

    در کل این طرح به دنبال آن است که شکست‌های اسرائیل در میدان نبرد با مردم غزه را از طریق سیاسی و یک نیروی بین‌المللی محقق کند.



    منبع: https://farsi.khamenei.ir/others-report?id=61808

    #ديگران__گزارش
    📰 طرح آمریکا برای اداره غزه و ۵ تهدید بزرگ  در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند. «صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها. صد و پنجاهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید سعید قره‌داغی تقدیم شده است. این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد. دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره صد و پنجاه سرمقاله   طرح آمریکا برای اداره غزه و ۵ تهدید بزرگ  اعضای شورای امنیت سازمان ملل به پیشنویس قطعنامه آمریکا درباره‌ی غزه رأی مثبت دادند. این قطعنامه چارچوبی برای اداره‌‌ی غزه در مرحله‌ پساجنگ ارائه می‌دهد؛ چارچوبی که شامل سه رکن اصلی «شورای صلح»، «نیروی بین‌المللی ثبات» و «برنامه بازسازی تحت نظارت نهادهای خارجی» است. گروه حماس  و جهاد اسلامی مخالفت خود را با این طرح اعلام کرده و آن را قیمومیت بین‌المللی بر غزه دانسته‌اند. حتی نماینده روسیه در سازمان ملل نیز نحوه تصویب این سند را فریبکارانه دانسته و نسبت به پیامدهای آن هشدار داده است. در این طرح «شورای صلح» اختیار تصمیم‌گیری درباره بازسازی، مدیریت کمک‌ها و نظارت بر اصلاحات نهادی را بر عهده می‌گیرد و از نظر سیاسی بالاترین مرجع اداره‌ غزه در سال‌های انتقالی خواهد بود. ریاست این شورا به‌طور نمادین به رئیس‌جمهور آمریکا سپرده شده و مأموریت آن تا پایان سال ۲۰۲۷ تعیین شده است. در کنار این، «نیروی بین‌المللی ثبات» با مأموریت خلع سلاح گروه‌های مسلح، تأمین امنیت گذرگاه‌ها، آموزش نیروهای پلیس فلسطینی و ایجاد «مناطق امن» وارد غزه می‌شود.   بخش اقتصادی طرح نیز شامل ایجاد صندوق بازسازی است که تحت نظارت بانک جهانی و اهداکنندگان بین‌المللی عمل می‌کند. این صندوق قرار است توزیع بودجه‌ها، تعیین اولویت‌های بازسازی و نظارت بر اجرای پروژه‌ها را مدیریت کند، به این معنا که منابع مالی غزه از کنترل نهادهای فلسطینی خارج می‌شود. در ظاهر این طرح با زبان «ثبات»، «بازسازی» و «حمایت انسانی» نوشته شده، اما در عمل حامل پیامدهایی است که نگرانی‌های جدی برای مردم غزه ایجاد می‌کند. بزرگ‌ترین تهدید این طرح، سلب حاکمیت مردم غزه بر سرنوشت خود است. واگذاری مدیریت اداری، اقتصادی و امنیتی به یک شورای بین‌المللی، عملاً غزه را به منطقه‌ای تحت «قیمومیت» تبدیل می‌کند بدون آن‌که مردم در روند تصمیم‌گیری نقش واقعی داشته باشند. این وضعیت، خطر تکرار همان الگوهای تاریخی را دارد که در آنها قدرت‌های خارجی سرنوشت جوامع بحران‌زده را تعیین کرده‌اند و نتیجه، نه ثبات بلکه وابستگی و بی‌ثباتی بوده است. تهدید دوم، خواب خلع سلاح گروه‌های مقاومت است. این اقدام موازنه قدرت را در برابر اسرائیل به‌طور اساسی تضعیف می‌کند و مردم غزه را در برابر هرگونه تجاوز یا فشار نظامی آینده بی‌پناه می‌گذارد. از دید بسیاری از فلسطینی‌ها، طرح آمریکا تلاش می‌کند امنیت را از نگاه اسرائیل و نه از منظر مردم غزه تعریف کند. خلع سلاح در شرایطی مطرح شده که هیچ تضمینی برای پایان اشغال، توقف حملات یا به رسمیت شناختن حقوق ملی فلسطینی‌ها وجود ندارد. تهدید سوم، مدیریت خارجی منابع مالی و روند بازسازی است. وقتی بانک جهانی و اهداکنندگان خارجی تعیین می‌کنند چه چیزی بازسازی شود و چه پروژه‌هایی اولویت دارند، نیازهای واقعی مردم کنار گذاشته می‌شود و اولویت‌ها تحت تأثیر ملاحظات سیاسی قرار می‌گیرد. همین موضوع خطر تبدیل بازسازی به ابزار فشار سیاسی را ایجاد می‌کند. تهدید چهارم، احتمال طولانی‌شدن حضور نیروهای خارجی است. خروج این نیروها به «پیشرفت» در اصلاحات مشروط شده، معیاری مبهم که می‌تواند سال‌ها حضور خارجی را توجیه کند.  تهدید پنجم این است که تشکیل کشور فلسطین در طرح آمریکا مبهم و فاقد جدول زمانی روشن است و هیچ تضمین حاکمیتی ندارد. در کل این طرح به دنبال آن است که شکست‌های اسرائیل در میدان نبرد با مردم غزه را از طریق سیاسی و یک نیروی بین‌المللی محقق کند. 🔗 منبع: https://farsi.khamenei.ir/others-report?id=61808 #ديگران__گزارش
    0 Commentarii 0 Distribuiri 561 Views 0 previzualizare
  • روایت کامل‌ دفاع مقدس با شنیدن صدای زنان امکانپذیر است


     ۲۵ سال پیش، دیدن یک تصویر گذرا از چهره آرام یک جانباز قطع نخاعی بذر یک اثر در حوزه ادبیات مقاومت را در ذهن یک نویسنده کاشت. تصویری که آن‌قدر ماندگار بود که باعث شد بعد از شهادت آن جانباز، خانم زهرا حسینی مهرآبادی بعد از سال‌ها جست‌وجو، ده‌ها ساعت مصاحبه و نگارش «تب ناتمام» را با همراهی همسر و مادر شهید انجام دهد. کتابی که اخیرا تقریظ رهبر معظم انقلاب بر آن رونمایی می‌شود.
    بخش کتاب رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت به گفت‌وگو با خانم زهرا حسینی مهرآبادی، نویسنده کتاب «تب ناتمام» پرداخته است.

     خودتان برای مرتبه اول چطور با سوژه آشنا شدید؟ 
     همه چیز از یک روز جمعه در سال ۱۳۷۹ شروع شد. از یک روز معمولی که من از تلویزیونی که بی‌جهت روشن بود شهید دخانچی را به طور خیلی اتفاقی دیدم. ایشان آن زمان هنوز به شهادت نرسیده و در زمره جانبازان قطع نخاع از گردن بودند. در اولین مواجهه، سؤالات متعددی پیرامون شرایط زندگی ایشان، مشکلات و محدودیت‌هایی که با آن مواجه بودند و مراقبت‌هایی که نیاز داشتند برایم مطرح شد. در این میان، چیزی که بیش از همه ذهنم را درگیر کرد، آرامشی بود که در چهره ایشان می‌دیدم. آرامششان تصنعی نبود. اینطور نبود که لبخند روی لبشان به ملاحظه دوربین باشد. آرامششان از عمق وجود برمی‌آمد. اینکه انسانی با آن شرایط، تا این حد آرام باشد و با وجود تمام سختی‌ها لبخند بزند؛ به قدری برایم تعجب‌آور بود که باعث شد تا مدتها اسم و چهره‌ ایشان در ذهنم باقی بماند.

    با توجه به شرایط خاصی که داشتند، مطمئن بودم داستان زندگی‌شان جذاب و متفاوت خواهد بود؛ لذا از اسفند سال ۱۳۸۰ که خبر شهادت ایشان را شنیدم، خیلی منتظر بودم تا نویسنده‌ای به سراغ مادر یا همسر این شهید بزرگوار برود و داستان زندگی شان را قلم بزند که متاسفانه چنین اتفاقی نیفتاد.

    از سال ۹۴ که قلم به دست گرفتم و وارد حوزه نگارش شدم، تصمیم داشتم سراغ این شهید بروم. سال ۹۷ بالاخره تصمیمم را عملی کردم و با همسر شهید ارتباط گرفتم. ایشان با بزرگواری تمام، بنده را به سمت مادر شهید سوق دادند و فرمودند: «اگر من ۴ سال از آقای دخانچی پرستاری کرده‌ام، مادرشان ۱۳ سال این بار را به دوش کشیده‌اند، اولویتی هم اگر باشد، با ایشان است.» این مسئله باعث اتفاق مبارکی شد. چون بیان روایت از زبان مادر موجب می‌شد زوایای بیشتری از زندگی شهید، از کودکی تا مجروحیت و شهادت، بیان شود و چهره کاملتری از ایشان به خواننده ارائه گردد. حُسن بزرگترش این بود که می‌توانستم بستری را که شهید دخانچی در آن تربیت شده بودند را هم ذکر کنم.
     
     از گردآوری اطلاعات و جزئیات برای نگارش کتاب بگویید. دقیقاً کار از چه زمانی آغاز شد و چطور این مسیر را طی کردید؟
     از سال ۹۷ مصاحبه‌ها را شروع کردم. هفته‌ای دوبار به نزد مادر شهید می‌رفتم و از زندگی و خاطراتشان می‌پرسیدم. از آنجا که بنا داشتم مشکلات یک قطع نخاع از گردن را از زوایای محتلف مورد بررسی قرار دهم، در جزئی‌ترین مسائل هم ورود می‌کردم، مادر شهید هم با صبوری کامل، سوالات ریز و درشتم را پاسخ می‌دادند. مصاحبه‌ها یک سال به طول انجامید. علاوه بر هشتاد ساعت مصاحبه با مادر، دو جلسه با آقای علی دخانچی برادر شهید و سه جلسه نیز با همسر شهید مصاحبه گرفتم. بعد از همراهی و همکاری بی‌دریغ خانواده شهید و اتمام مصاحبه‌ها، قلم به دست گرفتم و مشغول نوشتن شدم. نگارش کتاب دو سال زمان برد. علتش هم این بود که می‌خواستم کتابی شایسته و درخور شهید دخانچی، خانواده بزرگوارشان و مردم عزیز کشورم ارائه کنم. کتابی که بتواند عمق رنج این خانواده و از آن مهم‌تر، عظمت این شهید و خانواده‌اش را به شیواترین و تاثیرگذارترین شکل ممکن به مخاطب انتقال دهد. تمام ایام نگارش کتاب برای من شیرین بود. در تمام این مدت، خودم را با خانواده‌ای همیشه همراه، پرمحبت و صبور همنشین می‌دیدم که ۱۷ سال با جان و دل از جانباز روی تختشان مراقبت ‌کردند و همین نوشتن را برایم لذت‌بخش می‌کرد.

    در ابتدا بنا داشتم در خلال روایت مادر، بخش‌هایی از زندگی مشترک شهید و همسرشان را هم ذکر کنم؛ اما طی مصاحبه‌هایی که با خانم نیکوصحبت داشتم، متوجه عشق عمیق، افسانه‌ای و متفاوت ایشان و شهید شدم. عشقی الهی و مافوق تصور که حیف بود ناقص و در ضمن روایت مادر به نگارش دربیاید. از این رو تصمیم گرفتم به توفیق الهی، در کتابی مجزا روایت همسر شهید دخانچی را نیز به رشته تحریر درآورم.
     
     تا الان چه بازخوردهایی از کتاب داشته‌اید؟
     الحمدلله کتاب توانسته دیواری که گاهی بین نسل جوان و دفاع مقدس کشیده شده است را بردارد و با مخاطب جوان و نوجوان ارتباط برقرار کند. علّت موفقیت کتاب در حس و کشش عاطفی است که برای مخاطب ایجاد کرده. بسیاری از خوانندگان حتی کسانی که پیشینه مذهبی نداشتند، با مادر شهید هم‌ذات پنداری کرده‌ بودند. بسیاری معتقد بودند این کتاب زوایای جدیدی از جنگ را برای آنها باز کرده، زوایایی که بعد از چهل سال از اتمام جنگ هنوز برای آنها باز نشده بود. خیلی از خوانندگان تأکید داشتند که این کتاب نوع نگاهشان را به رنج، شادی، مشکلات و در یک کلام به زندگی تغییر داده.

    بازخوردهایی که تا الان به بنده رسیده، نشان می‌دهد که کتاب توانسته مخاطب را به درون زندگی یک جانباز قطع نخاع از گردن ببرد و درک ملموسی از شرایط چنین افرادی را به آنها ارائه کند. در یک کلام می‌توانم بگویم، بازخوردها عموما مثبت بوده. کتاب توانسته هم مخاطب عام را راضی کند و هم توجه مخاطبین خاص را جلب نماید که برای یک نویسنده، این بهترین اتفاق ممکن است.

     برای نگارش کتاب چه اصول و ملاحظاتی را مد نظر قرار دادید که سعی کنید اثر و متن کتاب را در آن چارچوب جلو ببرید؟
     هدف بنده از تألیف این کتاب، نه خلق یک سند خشک تاریخی بوده و نه خلق یک داستان تخیلی محض. بر همین اساس، از همان ابتدا اصل «تخطی‌ناپذیری از هسته اصلی روایت» را مدنظر قرار دادم. بر اساس این شاخص که واقعاً برایم مهم بود، سعی کردم هیچ ماجرا و اتفاقی را به دروغ در کتاب روایت نکنم. برای شخصیت‌های داستان از شهید گرفته تا پدر و مادر و برادرانشان هیچ عمل خلاف واقعیتی را ثبت نکردم. به هیچ عنوان این بنا را نداشتم که برای تحریک احساسات خواننده، حتی مطلبی را به دروغ ذکر کنم. به جد عرض می‌کنم که هر اتفاقی که در این کتاب ذکر شده، در خارج رخ داده است.

    در کنار تعهدم به ثبت واقعیت، این دغدغه را نیز داشتم که وقایع را با قلمی شیوا و روان و تاثیرگذار بنویسم تا برای خواننده جذّاب باشد. همچنین در صحنه‌هایی که مادر شهید تنها اصل ماجرا را به یاد داشتند و جزئیات را به خاطر نمی‌آوردند که بسیار هم نادر بود، در حد لزوم و بر اساس داشته‌ها، صحنه را توصیف می‌کردم تا تصویرسازی آن برای مخاطب راحت‌تر باشد. لذا اگر بخواهم در یک جمله پاسخ شما را بدهم، باید عرض کنم: من در این کتاب «دروغ» ننوشته‌ام؛ اما سعی کرده‌ام «حقیقت» را به شیوه‌ای «اثرگذار» روایت کنم.
     
     بعد از سه دهه و قوت گرفتن جریان ادبیات پایداری، چه نقدهایی به آثار این حوزه دارید؟
     با احترام به همه نویسندگان پیشکسوت و ایثارگرانی که روایت‌هایشان سنگ بنای ادبیات پایداری را گذاشته، باید عرض کنم مهم‌ترین نقدهایی که به ادبیات دفاع مقدس وارد است را می‌توان در چند بخش خلاصه کرد:
    اول از نظر محتوایی و درونمایه. ادبیات ما، اغلب نیمه‌ی تاریک وجود انسان‌ها را در جنگ نادیده می‌گیرد. در بسیاری از آثار، شهدا به صورت فرشته‌وار تصویر شده‌اند. انسان‌هایی که هیچ ترس، تردید، خستگی، اختلاف نظر و تضاد درونی ندارند. این نگاه، اگرچه به قصد تکریم شهدا است، اما در نهایت از انسانِ واقعی فاصله می‌گیرد و شخصیت‌پردازی را ضعیف می‌کند. همچنین تکرار مداوم صحنه‌های پرشور فداکاری، بدون ارائه لایه‌های جدید معنایی، باعث «عادی‌شدن حماسه» و کاهش تأثیرگذاری آن بر نسل جدید شده است.

    دوم از نظر زیبایی‌شناختی و فرم. در بسیاری از آثار، پیام و محتوای ارزشی بر عناصر داستانی مانند پیرنگ، شخصیت‌پردازی، گفت‌وگو و زبان غالب شده که نتیجه آن، خلق آثاری شده که بیشتر شبیه «سند تاریخی روایی» هستند تا یک «اثر ادبیِ ماندگار». زبان بسیاری از آثار این حوزه، متاسفانه زبان شعار و گزارش‌های رسمی است، نه زبان ادبی و تصویری که بتواند حس و حال صحنه را به مخاطب منتقل کند. دیالوگ‌ها نیز اغلب مصنوعی و بی‌روح هستند. زبان، فرم و دغدغه‌های این آثار اغلب برای مخاطب جوان امروزی جذابیت لازم را ندارد. آن‌ها جنگ را نه یک واقعیت ملموس، که یک «تاریخ دور» می‌بینند و ادبیات ما نتوانسته این فاصله را پر کند. نتیجه همه اینها، گسست نسل جوان از ادبیات دفاع مقدس شده، به نحوی که این ادبیات با همه گستردگی، نتوانسته به خوبی بین تجربه نسل جنگ و نسل سوم و چهارم انقلاب پل بزند.

     ادبیات دفاع مقدس برای زنده ماندن و تأثیرگذاری، باید از حالت «تاریخ‌نگاری حماسی» صرف خارج شود و به سمت «انسان‌شناسی جنگ» حرکت کند. باید جسارت پرداختن به تمام زوایای تاریک و روشنِ رزمندگان در جنگ را پیدا کند. باید از شعارزدگی فاصله بگیرد و به تکنیک‌های قدرتمند داستان‌نویسی جهانی مجهز شود. ما نیازمند آثاری هستیم که برای یک نوجوان اروپایی نیز، فارغ از هر پیشینه مذهبی و سیاسی، جذاب و تاثیرگذار باشد. این، بزرگ‌ترین وظیفه نویسندگان حوزه ادبیات پایداری است.
     
     روایت‌های زنانه چه تفاوت‌هایی با روایت‌های مردانه دارند و چرا روایت جنگ نیاز به روایت زنانه دارد؟
     جنگ، یک «واقعه» واحد است، اما «تجربه‌ای» چندصدایی است. روایت مردانه، صدای میدان نبرد است؛ اما روایت زنانه، صدای جنگی است که به خانه آمده. این دو روایت، نه در تقابل، که در تکمیل یکدیگرند تا تصویری کامل از سال‌های دفاع مقدس را برای نسل جوان ترسیم کنند.

    عمده تفاوت‌ روایت‌های زنانه و مردانه از جنگ را می‌توان در این موارد خلاصه کرد:
     ۱. روایت‌های مردانه، عموماً بر «صحنه نبرد» متمرکز هستند: عملیات، شهادت، دلاوری، جغرافیای جنگی. این نوع روایت‌ها، «خارج از خانه» را روایت می‌کنند. اما روایت‌های زنانه، بر «اتفاقات زندگی روزمره» متمرکز هستند: انتظار، ترس از خبر شهادت، مدیریت خانه در غیاب مرد، تربیت فرزندان... این گونه روایت‌ها، «جنگ درون خانه» را روایت می‌کنند.

     ۲. در روایت مردانه، قهرمانی اغلب «حماسی و آشکار» است: مثل حمله به دشمن، دلاوری در میدان نبرد؛ اما در روایت زنانه، قهرمانی اغلب «دراماتیک و خاموش» است: مانند تحمل سال‌ها تنهایی، پایداری در برابر فشارهای اقتصادی و عاطفی، بزرگ کردن فرزندان، پرستاری از مجروحین جنگی و... این، نوع قهرمانی، «فرسایشی» است.

     ۳. در روایت‌های مردانه، اغلب درگیری اصلی حول محور «پذیرش مرگ» و غلبه بر ترس از آن است؛ اما در روایت‌های زنانه، درگیری اصلی حول محور «تلاش برای حفظ زندگی» می‌چرخد.

    درخصوص این که چرا جنگ، نیاز به روایت زنانه دارد؟ باید عرض کنم جنگ فقط در میدان نبرد رخ نداده. بیش از نیمی از جامعه ما (زنان) در پشت جبهه، جنگ خودشان را تجربه می‌کردند. بدون شنیدن صدای آنان، تاریخ جنگ، ناقص و یک‌بعدی روایت می‌شود. روایت زنانه، «مکمل» واقعه جنگ است. ‌روایت مردانه و حماسی، در درازمدت ممکن است جنگ را به یک «اپیک قهرمانی» تقلیل دهد و رنج، مصیبت و ویرانی‌های آن را کمرنگ کند. روایت زنانه، با تمرکز بر «رنج بازماندگان» و «تأثیر جنگ بر روان جامعه»، هرگز اجازه نمی‌دهد جنبه تراژیک و غم‌انگیز جنگ فراموش شود.

    نکته دیگر اینکه تجربه «انتظار»، «عشق»، «ترس از دست دادن عزیز» و «تلاش برای حفظ خانه»، تجربه‌هایی جهانی‌تر و ملموس‌تر برای مخاطبان غیرایرانی و نسل جوان امروز هستند تا جزئیات یک عملیات نظامی. روایت زنانه، پلی عاطفی می‌زند تا نسل‌های بعد بتوانند خود را به جای آن زنان بگذارند و آن دوران را درک کنند. روایت‌های زنانه برای ایجاد ارتباط با نسل‌های آینده قطعا و یقینا گزینه‌های بهتری هستند.

    روایت زنانه، گنجینه‌ای از عواطف، زاویه‌دیدهای تازه و زبان‌های بدیع را به ادبیات جهاد و مقاومت اضافه ‌کرده و به آن عمق، غنا و تنوع می‌بخشد. لذا به عنوان یک نویسنده، معتقدم که دفاع مقدس، زمانی به طور کامل روایت می‌شود که هم صدای شلیک تیر در خط مقدم را بشنویم، هم صدای گریه مادر در پشت جبهه را. هم شعله آتش را ببینیم، هم سایه‌های بلند آن بر دیوار خانه‌ها را.

     متشکرم از شما از اینکه در این گفتگو شرکت کردید.

    منبع: https://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=61819

    #ديگران__گفتگو
    📰 روایت کامل‌ دفاع مقدس با شنیدن صدای زنان امکانپذیر است  ۲۵ سال پیش، دیدن یک تصویر گذرا از چهره آرام یک جانباز قطع نخاعی بذر یک اثر در حوزه ادبیات مقاومت را در ذهن یک نویسنده کاشت. تصویری که آن‌قدر ماندگار بود که باعث شد بعد از شهادت آن جانباز، خانم زهرا حسینی مهرآبادی بعد از سال‌ها جست‌وجو، ده‌ها ساعت مصاحبه و نگارش «تب ناتمام» را با همراهی همسر و مادر شهید انجام دهد. کتابی که اخیرا تقریظ رهبر معظم انقلاب بر آن رونمایی می‌شود. بخش کتاب رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت به گفت‌وگو با خانم زهرا حسینی مهرآبادی، نویسنده کتاب «تب ناتمام» پرداخته است.  خودتان برای مرتبه اول چطور با سوژه آشنا شدید؟   همه چیز از یک روز جمعه در سال ۱۳۷۹ شروع شد. از یک روز معمولی که من از تلویزیونی که بی‌جهت روشن بود شهید دخانچی را به طور خیلی اتفاقی دیدم. ایشان آن زمان هنوز به شهادت نرسیده و در زمره جانبازان قطع نخاع از گردن بودند. در اولین مواجهه، سؤالات متعددی پیرامون شرایط زندگی ایشان، مشکلات و محدودیت‌هایی که با آن مواجه بودند و مراقبت‌هایی که نیاز داشتند برایم مطرح شد. در این میان، چیزی که بیش از همه ذهنم را درگیر کرد، آرامشی بود که در چهره ایشان می‌دیدم. آرامششان تصنعی نبود. اینطور نبود که لبخند روی لبشان به ملاحظه دوربین باشد. آرامششان از عمق وجود برمی‌آمد. اینکه انسانی با آن شرایط، تا این حد آرام باشد و با وجود تمام سختی‌ها لبخند بزند؛ به قدری برایم تعجب‌آور بود که باعث شد تا مدتها اسم و چهره‌ ایشان در ذهنم باقی بماند. با توجه به شرایط خاصی که داشتند، مطمئن بودم داستان زندگی‌شان جذاب و متفاوت خواهد بود؛ لذا از اسفند سال ۱۳۸۰ که خبر شهادت ایشان را شنیدم، خیلی منتظر بودم تا نویسنده‌ای به سراغ مادر یا همسر این شهید بزرگوار برود و داستان زندگی شان را قلم بزند که متاسفانه چنین اتفاقی نیفتاد. از سال ۹۴ که قلم به دست گرفتم و وارد حوزه نگارش شدم، تصمیم داشتم سراغ این شهید بروم. سال ۹۷ بالاخره تصمیمم را عملی کردم و با همسر شهید ارتباط گرفتم. ایشان با بزرگواری تمام، بنده را به سمت مادر شهید سوق دادند و فرمودند: «اگر من ۴ سال از آقای دخانچی پرستاری کرده‌ام، مادرشان ۱۳ سال این بار را به دوش کشیده‌اند، اولویتی هم اگر باشد، با ایشان است.» این مسئله باعث اتفاق مبارکی شد. چون بیان روایت از زبان مادر موجب می‌شد زوایای بیشتری از زندگی شهید، از کودکی تا مجروحیت و شهادت، بیان شود و چهره کاملتری از ایشان به خواننده ارائه گردد. حُسن بزرگترش این بود که می‌توانستم بستری را که شهید دخانچی در آن تربیت شده بودند را هم ذکر کنم.    از گردآوری اطلاعات و جزئیات برای نگارش کتاب بگویید. دقیقاً کار از چه زمانی آغاز شد و چطور این مسیر را طی کردید؟  از سال ۹۷ مصاحبه‌ها را شروع کردم. هفته‌ای دوبار به نزد مادر شهید می‌رفتم و از زندگی و خاطراتشان می‌پرسیدم. از آنجا که بنا داشتم مشکلات یک قطع نخاع از گردن را از زوایای محتلف مورد بررسی قرار دهم، در جزئی‌ترین مسائل هم ورود می‌کردم، مادر شهید هم با صبوری کامل، سوالات ریز و درشتم را پاسخ می‌دادند. مصاحبه‌ها یک سال به طول انجامید. علاوه بر هشتاد ساعت مصاحبه با مادر، دو جلسه با آقای علی دخانچی برادر شهید و سه جلسه نیز با همسر شهید مصاحبه گرفتم. بعد از همراهی و همکاری بی‌دریغ خانواده شهید و اتمام مصاحبه‌ها، قلم به دست گرفتم و مشغول نوشتن شدم. نگارش کتاب دو سال زمان برد. علتش هم این بود که می‌خواستم کتابی شایسته و درخور شهید دخانچی، خانواده بزرگوارشان و مردم عزیز کشورم ارائه کنم. کتابی که بتواند عمق رنج این خانواده و از آن مهم‌تر، عظمت این شهید و خانواده‌اش را به شیواترین و تاثیرگذارترین شکل ممکن به مخاطب انتقال دهد. تمام ایام نگارش کتاب برای من شیرین بود. در تمام این مدت، خودم را با خانواده‌ای همیشه همراه، پرمحبت و صبور همنشین می‌دیدم که ۱۷ سال با جان و دل از جانباز روی تختشان مراقبت ‌کردند و همین نوشتن را برایم لذت‌بخش می‌کرد. در ابتدا بنا داشتم در خلال روایت مادر، بخش‌هایی از زندگی مشترک شهید و همسرشان را هم ذکر کنم؛ اما طی مصاحبه‌هایی که با خانم نیکوصحبت داشتم، متوجه عشق عمیق، افسانه‌ای و متفاوت ایشان و شهید شدم. عشقی الهی و مافوق تصور که حیف بود ناقص و در ضمن روایت مادر به نگارش دربیاید. از این رو تصمیم گرفتم به توفیق الهی، در کتابی مجزا روایت همسر شهید دخانچی را نیز به رشته تحریر درآورم.    تا الان چه بازخوردهایی از کتاب داشته‌اید؟  الحمدلله کتاب توانسته دیواری که گاهی بین نسل جوان و دفاع مقدس کشیده شده است را بردارد و با مخاطب جوان و نوجوان ارتباط برقرار کند. علّت موفقیت کتاب در حس و کشش عاطفی است که برای مخاطب ایجاد کرده. بسیاری از خوانندگان حتی کسانی که پیشینه مذهبی نداشتند، با مادر شهید هم‌ذات پنداری کرده‌ بودند. بسیاری معتقد بودند این کتاب زوایای جدیدی از جنگ را برای آنها باز کرده، زوایایی که بعد از چهل سال از اتمام جنگ هنوز برای آنها باز نشده بود. خیلی از خوانندگان تأکید داشتند که این کتاب نوع نگاهشان را به رنج، شادی، مشکلات و در یک کلام به زندگی تغییر داده. بازخوردهایی که تا الان به بنده رسیده، نشان می‌دهد که کتاب توانسته مخاطب را به درون زندگی یک جانباز قطع نخاع از گردن ببرد و درک ملموسی از شرایط چنین افرادی را به آنها ارائه کند. در یک کلام می‌توانم بگویم، بازخوردها عموما مثبت بوده. کتاب توانسته هم مخاطب عام را راضی کند و هم توجه مخاطبین خاص را جلب نماید که برای یک نویسنده، این بهترین اتفاق ممکن است.  برای نگارش کتاب چه اصول و ملاحظاتی را مد نظر قرار دادید که سعی کنید اثر و متن کتاب را در آن چارچوب جلو ببرید؟  هدف بنده از تألیف این کتاب، نه خلق یک سند خشک تاریخی بوده و نه خلق یک داستان تخیلی محض. بر همین اساس، از همان ابتدا اصل «تخطی‌ناپذیری از هسته اصلی روایت» را مدنظر قرار دادم. بر اساس این شاخص که واقعاً برایم مهم بود، سعی کردم هیچ ماجرا و اتفاقی را به دروغ در کتاب روایت نکنم. برای شخصیت‌های داستان از شهید گرفته تا پدر و مادر و برادرانشان هیچ عمل خلاف واقعیتی را ثبت نکردم. به هیچ عنوان این بنا را نداشتم که برای تحریک احساسات خواننده، حتی مطلبی را به دروغ ذکر کنم. به جد عرض می‌کنم که هر اتفاقی که در این کتاب ذکر شده، در خارج رخ داده است. در کنار تعهدم به ثبت واقعیت، این دغدغه را نیز داشتم که وقایع را با قلمی شیوا و روان و تاثیرگذار بنویسم تا برای خواننده جذّاب باشد. همچنین در صحنه‌هایی که مادر شهید تنها اصل ماجرا را به یاد داشتند و جزئیات را به خاطر نمی‌آوردند که بسیار هم نادر بود، در حد لزوم و بر اساس داشته‌ها، صحنه را توصیف می‌کردم تا تصویرسازی آن برای مخاطب راحت‌تر باشد. لذا اگر بخواهم در یک جمله پاسخ شما را بدهم، باید عرض کنم: من در این کتاب «دروغ» ننوشته‌ام؛ اما سعی کرده‌ام «حقیقت» را به شیوه‌ای «اثرگذار» روایت کنم.    بعد از سه دهه و قوت گرفتن جریان ادبیات پایداری، چه نقدهایی به آثار این حوزه دارید؟  با احترام به همه نویسندگان پیشکسوت و ایثارگرانی که روایت‌هایشان سنگ بنای ادبیات پایداری را گذاشته، باید عرض کنم مهم‌ترین نقدهایی که به ادبیات دفاع مقدس وارد است را می‌توان در چند بخش خلاصه کرد: اول از نظر محتوایی و درونمایه. ادبیات ما، اغلب نیمه‌ی تاریک وجود انسان‌ها را در جنگ نادیده می‌گیرد. در بسیاری از آثار، شهدا به صورت فرشته‌وار تصویر شده‌اند. انسان‌هایی که هیچ ترس، تردید، خستگی، اختلاف نظر و تضاد درونی ندارند. این نگاه، اگرچه به قصد تکریم شهدا است، اما در نهایت از انسانِ واقعی فاصله می‌گیرد و شخصیت‌پردازی را ضعیف می‌کند. همچنین تکرار مداوم صحنه‌های پرشور فداکاری، بدون ارائه لایه‌های جدید معنایی، باعث «عادی‌شدن حماسه» و کاهش تأثیرگذاری آن بر نسل جدید شده است. دوم از نظر زیبایی‌شناختی و فرم. در بسیاری از آثار، پیام و محتوای ارزشی بر عناصر داستانی مانند پیرنگ، شخصیت‌پردازی، گفت‌وگو و زبان غالب شده که نتیجه آن، خلق آثاری شده که بیشتر شبیه «سند تاریخی روایی» هستند تا یک «اثر ادبیِ ماندگار». زبان بسیاری از آثار این حوزه، متاسفانه زبان شعار و گزارش‌های رسمی است، نه زبان ادبی و تصویری که بتواند حس و حال صحنه را به مخاطب منتقل کند. دیالوگ‌ها نیز اغلب مصنوعی و بی‌روح هستند. زبان، فرم و دغدغه‌های این آثار اغلب برای مخاطب جوان امروزی جذابیت لازم را ندارد. آن‌ها جنگ را نه یک واقعیت ملموس، که یک «تاریخ دور» می‌بینند و ادبیات ما نتوانسته این فاصله را پر کند. نتیجه همه اینها، گسست نسل جوان از ادبیات دفاع مقدس شده، به نحوی که این ادبیات با همه گستردگی، نتوانسته به خوبی بین تجربه نسل جنگ و نسل سوم و چهارم انقلاب پل بزند.  ادبیات دفاع مقدس برای زنده ماندن و تأثیرگذاری، باید از حالت «تاریخ‌نگاری حماسی» صرف خارج شود و به سمت «انسان‌شناسی جنگ» حرکت کند. باید جسارت پرداختن به تمام زوایای تاریک و روشنِ رزمندگان در جنگ را پیدا کند. باید از شعارزدگی فاصله بگیرد و به تکنیک‌های قدرتمند داستان‌نویسی جهانی مجهز شود. ما نیازمند آثاری هستیم که برای یک نوجوان اروپایی نیز، فارغ از هر پیشینه مذهبی و سیاسی، جذاب و تاثیرگذار باشد. این، بزرگ‌ترین وظیفه نویسندگان حوزه ادبیات پایداری است.    روایت‌های زنانه چه تفاوت‌هایی با روایت‌های مردانه دارند و چرا روایت جنگ نیاز به روایت زنانه دارد؟  جنگ، یک «واقعه» واحد است، اما «تجربه‌ای» چندصدایی است. روایت مردانه، صدای میدان نبرد است؛ اما روایت زنانه، صدای جنگی است که به خانه آمده. این دو روایت، نه در تقابل، که در تکمیل یکدیگرند تا تصویری کامل از سال‌های دفاع مقدس را برای نسل جوان ترسیم کنند. عمده تفاوت‌ روایت‌های زنانه و مردانه از جنگ را می‌توان در این موارد خلاصه کرد:  ۱. روایت‌های مردانه، عموماً بر «صحنه نبرد» متمرکز هستند: عملیات، شهادت، دلاوری، جغرافیای جنگی. این نوع روایت‌ها، «خارج از خانه» را روایت می‌کنند. اما روایت‌های زنانه، بر «اتفاقات زندگی روزمره» متمرکز هستند: انتظار، ترس از خبر شهادت، مدیریت خانه در غیاب مرد، تربیت فرزندان... این گونه روایت‌ها، «جنگ درون خانه» را روایت می‌کنند.  ۲. در روایت مردانه، قهرمانی اغلب «حماسی و آشکار» است: مثل حمله به دشمن، دلاوری در میدان نبرد؛ اما در روایت زنانه، قهرمانی اغلب «دراماتیک و خاموش» است: مانند تحمل سال‌ها تنهایی، پایداری در برابر فشارهای اقتصادی و عاطفی، بزرگ کردن فرزندان، پرستاری از مجروحین جنگی و... این، نوع قهرمانی، «فرسایشی» است.  ۳. در روایت‌های مردانه، اغلب درگیری اصلی حول محور «پذیرش مرگ» و غلبه بر ترس از آن است؛ اما در روایت‌های زنانه، درگیری اصلی حول محور «تلاش برای حفظ زندگی» می‌چرخد. درخصوص این که چرا جنگ، نیاز به روایت زنانه دارد؟ باید عرض کنم جنگ فقط در میدان نبرد رخ نداده. بیش از نیمی از جامعه ما (زنان) در پشت جبهه، جنگ خودشان را تجربه می‌کردند. بدون شنیدن صدای آنان، تاریخ جنگ، ناقص و یک‌بعدی روایت می‌شود. روایت زنانه، «مکمل» واقعه جنگ است. ‌روایت مردانه و حماسی، در درازمدت ممکن است جنگ را به یک «اپیک قهرمانی» تقلیل دهد و رنج، مصیبت و ویرانی‌های آن را کمرنگ کند. روایت زنانه، با تمرکز بر «رنج بازماندگان» و «تأثیر جنگ بر روان جامعه»، هرگز اجازه نمی‌دهد جنبه تراژیک و غم‌انگیز جنگ فراموش شود. نکته دیگر اینکه تجربه «انتظار»، «عشق»، «ترس از دست دادن عزیز» و «تلاش برای حفظ خانه»، تجربه‌هایی جهانی‌تر و ملموس‌تر برای مخاطبان غیرایرانی و نسل جوان امروز هستند تا جزئیات یک عملیات نظامی. روایت زنانه، پلی عاطفی می‌زند تا نسل‌های بعد بتوانند خود را به جای آن زنان بگذارند و آن دوران را درک کنند. روایت‌های زنانه برای ایجاد ارتباط با نسل‌های آینده قطعا و یقینا گزینه‌های بهتری هستند. روایت زنانه، گنجینه‌ای از عواطف، زاویه‌دیدهای تازه و زبان‌های بدیع را به ادبیات جهاد و مقاومت اضافه ‌کرده و به آن عمق، غنا و تنوع می‌بخشد. لذا به عنوان یک نویسنده، معتقدم که دفاع مقدس، زمانی به طور کامل روایت می‌شود که هم صدای شلیک تیر در خط مقدم را بشنویم، هم صدای گریه مادر در پشت جبهه را. هم شعله آتش را ببینیم، هم سایه‌های بلند آن بر دیوار خانه‌ها را.  متشکرم از شما از اینکه در این گفتگو شرکت کردید. 🔗 منبع: https://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=61819 #ديگران__گفتگو
    0 Commentarii 0 Distribuiri 801 Views 0 previzualizare
  • نماهنگ | تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «خانوم ماه»


    همزمان با ایام شهادت حضرت فاطمةالزهرا سلام‌‌الله‌علیها و هفته کتاب با هدف معرفی الگوهای واقعی و تبیین نقش‌آفرینی‌های زنان قهرمان ایرانی و در قالب بیست و یکمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت، تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «خانومْ ماه»؛ داستان زندگی خانمْ‌ناز علی‌نژاد همسر شهید شیرعلی سلطانی اهل شیراز، صبح امروز چهارشنبه ۲۸ آبان‌ماه ۱۴۰۴ در تالار وحدت تهران منتشر شد.
    متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است:

    بسمه تعالی

    ــ این کتاب یکسره عشق و ایمان است. نگارنده تا توانسته با ادبیات شیوا و سلیقه‌ی رنگین خود، از این عشق و ایمان پرده برداری کرده است. ولی هرچه گویم عشق را شرح و بیان  /  چون به عشق آیم خجل باشم از آن. آنچه باید با چشم دل ببینیم بیش از آن است که با چشم صورت خوانده‌ایم. لایه‌های پنهان را جور دیگر باید دید و فهمید. شاید صدای آسمانی حاج شیرعلی در هنگام خواندن دعای کمیل کمکی در این‌باره بکند یا اشکهای همسر شهید بر روی سنگ مزارش. غصه‌های این بانو مرا غصه‌دار کرد، مثل غصه‌ها و قصه‌های همسران و مادران دیگر شهدای عزیز، حالات روحانی و معنوی شهید و داغدارانش را در بسیاری از موارد از پشت پرده اشک خواندم، چنانکه در زندگینامه‌های شهیدان دیگر.

    آذر ۱۴۰۱



     

    منبع: https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=61814

    #فيلم
    📰 نماهنگ | تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «خانوم ماه» همزمان با ایام شهادت حضرت فاطمةالزهرا سلام‌‌الله‌علیها و هفته کتاب با هدف معرفی الگوهای واقعی و تبیین نقش‌آفرینی‌های زنان قهرمان ایرانی و در قالب بیست و یکمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت، تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «خانومْ ماه»؛ داستان زندگی خانمْ‌ناز علی‌نژاد همسر شهید شیرعلی سلطانی اهل شیراز، صبح امروز چهارشنبه ۲۸ آبان‌ماه ۱۴۰۴ در تالار وحدت تهران منتشر شد. متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است: بسمه تعالی ــ این کتاب یکسره عشق و ایمان است. نگارنده تا توانسته با ادبیات شیوا و سلیقه‌ی رنگین خود، از این عشق و ایمان پرده برداری کرده است. ولی هرچه گویم عشق را شرح و بیان  /  چون به عشق آیم خجل باشم از آن. آنچه باید با چشم دل ببینیم بیش از آن است که با چشم صورت خوانده‌ایم. لایه‌های پنهان را جور دیگر باید دید و فهمید. شاید صدای آسمانی حاج شیرعلی در هنگام خواندن دعای کمیل کمکی در این‌باره بکند یا اشکهای همسر شهید بر روی سنگ مزارش. غصه‌های این بانو مرا غصه‌دار کرد، مثل غصه‌ها و قصه‌های همسران و مادران دیگر شهدای عزیز، حالات روحانی و معنوی شهید و داغدارانش را در بسیاری از موارد از پشت پرده اشک خواندم، چنانکه در زندگینامه‌های شهیدان دیگر. آذر ۱۴۰۱   🔗 منبع: https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=61814 #فيلم
    0 Commentarii 0 Distribuiri 226 Views 0 previzualizare
  • تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «خانوم ماه»


    همزمان با ایام شهادت حضرت فاطمةالزهرا سلام‌‌الله‌علیها و هفته کتاب با هدف معرفی الگوهای واقعی و تبیین نقش‌آفرینی‌های زنان قهرمان ایرانی و در قالب بیست و یکمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت، تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «خانومْ ماه»؛ داستان زندگی خانمْ‌ناز علی‌نژاد همسر شهید شیرعلی سلطانی اهل شیراز، صبح امروز چهارشنبه ۲۸ آبان‌ماه ۱۴۰۴ در تالار وحدت تهران منتشر شد.

    متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است:
     

    بسمه تعالی

    ــ این کتاب یکسره عشق و ایمان است. نگارنده تا توانسته با ادبیات شیوا و سلیقه‌ی رنگین خود، از این عشق و ایمان پرده برداری کرده است. ولی هرچه گویم عشق را شرح و بیان  /  چون به عشق آیم خجل باشم از آن. آنچه باید با چشم دل ببینیم بیش از آن است که با چشم صورت خوانده‌ایم. لایه‌های پنهان را جور دیگر باید دید و فهمید. شاید صدای آسمانی حاج شیرعلی در هنگام خواندن دعای کمیل کمکی در این‌باره بکند یا اشکهای همسر شهید بر روی سنگ مزارش. غصه‌های این بانو مرا غصه‌دار کرد، مثل غصه‌ها و قصه‌های همسران و مادران دیگر شهدای عزیز، حالات روحانی و معنوی شهید و داغدارانش را در بسیاری از موارد از پشت پرده اشک خواندم، چنانکه در زندگینامه‌های شهیدان دیگر.

    آذر ۱۴۰۱

     

    منبع: https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=61807

    #پیامها_و_نامهها
    📰 تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «خانوم ماه» همزمان با ایام شهادت حضرت فاطمةالزهرا سلام‌‌الله‌علیها و هفته کتاب با هدف معرفی الگوهای واقعی و تبیین نقش‌آفرینی‌های زنان قهرمان ایرانی و در قالب بیست و یکمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت، تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «خانومْ ماه»؛ داستان زندگی خانمْ‌ناز علی‌نژاد همسر شهید شیرعلی سلطانی اهل شیراز، صبح امروز چهارشنبه ۲۸ آبان‌ماه ۱۴۰۴ در تالار وحدت تهران منتشر شد. متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است:   بسمه تعالی ــ این کتاب یکسره عشق و ایمان است. نگارنده تا توانسته با ادبیات شیوا و سلیقه‌ی رنگین خود، از این عشق و ایمان پرده برداری کرده است. ولی هرچه گویم عشق را شرح و بیان  /  چون به عشق آیم خجل باشم از آن. آنچه باید با چشم دل ببینیم بیش از آن است که با چشم صورت خوانده‌ایم. لایه‌های پنهان را جور دیگر باید دید و فهمید. شاید صدای آسمانی حاج شیرعلی در هنگام خواندن دعای کمیل کمکی در این‌باره بکند یا اشکهای همسر شهید بر روی سنگ مزارش. غصه‌های این بانو مرا غصه‌دار کرد، مثل غصه‌ها و قصه‌های همسران و مادران دیگر شهدای عزیز، حالات روحانی و معنوی شهید و داغدارانش را در بسیاری از موارد از پشت پرده اشک خواندم، چنانکه در زندگینامه‌های شهیدان دیگر. آذر ۱۴۰۱   🔗 منبع: https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=61807 #پیامها_و_نامهها
    0 Commentarii 0 Distribuiri 199 Views 0 previzualizare
Sponsorizeaza Paginile
شبکه اجتماعی امین https://aminsocial.com