• #ترغیب به #آخرت برای عقلا، #ترساندن از #عذاب برای غیر عقلا

    امام صادق ع: يَا هِشَامُ ثُمَّ وَعَظَ أَهْلَ الْعَقْلِ وَ رَغَّبَهُمْ فِي الْآخِرَةِ فَقَالَ وَ «مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ» ... ثُمَّ خَوَّفَ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ عَذَابَهُ* فَقَالَ ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ وَ إِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ وَ بِاللَّيْلِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (امام صادق(ع) به هشام فرمودند: سپس خداوند خردمندان را پند داد و آنان را به آخرت ترغیب کرد و فرمود: «و زندگی دنیا جز بازی و لهو نیست و قطعاً سرای آخرت برای پرهیزگاران بهتر است. آیا نمی‌اندیشید؟» ... سپس کسانی را که نمی‌اندیشند از عذابش ترساند و فرمود: «سپس دیگران را نابود کردیم و شما صبحگاهان و شامگاهان بر آنان می‌گذرید. آیا نمی‌اندیشید؟»)
    *مفعولِ «خَوَّفَ»
    #موعظه #تبلیغ #تنبیه #تشویق
    #آخرت #دنیا #لهو #خوف #عقل
    #جلد1/ص134
    @bazm_behar
    🔻#ترغیب به #آخرت برای عقلا، #ترساندن از #عذاب برای غیر عقلا امام صادق ع: يَا هِشَامُ ثُمَّ وَعَظَ أَهْلَ الْعَقْلِ وَ رَغَّبَهُمْ فِي الْآخِرَةِ فَقَالَ وَ «مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ» ... ثُمَّ خَوَّفَ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ عَذَابَهُ* فَقَالَ ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ وَ إِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ وَ بِاللَّيْلِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (امام صادق(ع) به هشام فرمودند: سپس خداوند خردمندان را پند داد و آنان را به آخرت ترغیب کرد و فرمود: «و زندگی دنیا جز بازی و لهو نیست و قطعاً سرای آخرت برای پرهیزگاران بهتر است. آیا نمی‌اندیشید؟» ... سپس کسانی را که نمی‌اندیشند از عذابش ترساند و فرمود: «سپس دیگران را نابود کردیم و شما صبحگاهان و شامگاهان بر آنان می‌گذرید. آیا نمی‌اندیشید؟») *مفعولِ «خَوَّفَ» #موعظه #تبلیغ #تنبیه #تشویق #آخرت #دنیا #لهو #خوف #عقل #جلد1/ص134 @bazm_behar
    0 Commentarii 0 Distribuiri 231 Views 0 previzualizare
  • #سیره_شهید

    انتقاد از همسر به روش شهید حمید باکری

    احساس می کردم هیچ کس مرا به اندازه حمید دوست ندارد. اصلاً دوست داشتنش نوع دیگری بود. هیچ وقت مرا به خاطر خودش نمی خواست. دوست داشتنش دنیایی و زمینی نبود. مثل مادری بود که می خواست بچه اش خوب تربیت شود. همیشه به خوب شدن من می اندیشید.

    ⚡️ گاهی که می خواست از من انتقاد کند. سجاده اش را پهن می کرد. نماز می خواند. با آن قد بلند و سر خمیده اش آنقدر سر سجاده می نشست که حدس میزنم دارد با خودش تسویه حساب می کند. می فهمیدم که می خواهد نکته ای را تذکر دهد. مثل بچه ای که می داند می خواهد تنبیه شود، می رفتم منتظر می نشستم تا حرفش را بزند.

    این اواخر هر بار نمازش طولانی می شد، مثل بچه های شلوغ و منتظر تنبیه، می رفتم می نشستم تا بیاید از شلوغ کاری هایم به خودم شکایت کند.

    راوی: فاطمیه امیرانی؛ همسر شهید

    کتاب به مجنون گفتم زنده بمان؛ حمید باکری؛ صفحه ۱۳ و ۲۸

    #سیره_شهید ✨ انتقاد از همسر به روش شهید حمید باکری 🔹 احساس می کردم هیچ کس مرا به اندازه حمید دوست ندارد. اصلاً دوست داشتنش نوع دیگری بود. هیچ وقت مرا به خاطر خودش نمی خواست. دوست داشتنش دنیایی و زمینی نبود. مثل مادری بود که می خواست بچه اش خوب تربیت شود. همیشه به خوب شدن من می اندیشید. ⚡️ گاهی که می خواست از من انتقاد کند. سجاده اش را پهن می کرد. نماز می خواند. با آن قد بلند و سر خمیده اش آنقدر سر سجاده می نشست که حدس میزنم دارد با خودش تسویه حساب می کند. می فهمیدم که می خواهد نکته ای را تذکر دهد. مثل بچه ای که می داند می خواهد تنبیه شود، می رفتم منتظر می نشستم تا حرفش را بزند. 💠 این اواخر هر بار نمازش طولانی می شد، مثل بچه های شلوغ و منتظر تنبیه، می رفتم می نشستم تا بیاید از شلوغ کاری هایم به خودم شکایت کند. 📣 راوی: فاطمیه امیرانی؛ همسر شهید 📘 کتاب به مجنون گفتم زنده بمان؛ حمید باکری؛ صفحه ۱۳ و ۲۸
    0 Commentarii 0 Distribuiri 206 Views 0 previzualizare
شبکه اجتماعی امین https://aminsocial.com