• سه کار در راستای انهدام عقل

    امام صادق ع: يَا هِشَامُ مَنْ سَلَّطَ ثَلَاثاً عَلَى ثَلَاثٍ فَكَأَنَّمَا أَعَانَ هَوَاهُ عَلَى هَدْمِ عَقْلِهِ مَنْ أَظْلَمَ نُورُ فِكْرِهِ بِطُولِ أَمَلِهِ وَ مَحَا طَرَائِفَ حِكْمَتِهِ بِفُضُولِ كَلَامِهِ وَ أَطْفَأَ نُورَ عِبْرَتِهِ بِشَهَوَاتِ نَفْسِهِ فَكَأَنَّمَا أَعَانَ هَوَاهُ عَلَى هَدْمِ عَقْلِهِ وَ مَنْ هَدَمَ عَقْلَهُ أَفْسَدَ عَلَيْهِ دِينَهُ وَ دُنْيَاهُ (امام صادق(ع) به هشام فرمودند: "هر کس سه چیز را بر سه چیز مسلط کند، گویا هوای نفسش را در نابودی عقلش یاری کرده است: کسی که نور اندیشه‌اش را با آرزوهای دور و دراز تاریک کند، و لطایف حکمتش را با سخنان بیهوده محو نماید، و نور عبرت‌گیری‌اش را با شهوات نفسانی خاموش کند. چنین کسی گویا هوای نفسش را در ویرانی عقلش یاری کرده است، و هر که عقلش را ویران کند، دین و دنیایش را تباه ساخته است)
    #امل #عقل #عبرت #حکمت #شهوت #ظلمت
    #راه_نابودی #گناه #فکر #نور #آرزو #زبان
    #جلد1/ص138
    @bazm_behar
    🔻سه کار در راستای انهدام عقل ▫️امام صادق ع: يَا هِشَامُ مَنْ سَلَّطَ ثَلَاثاً عَلَى ثَلَاثٍ فَكَأَنَّمَا أَعَانَ هَوَاهُ عَلَى هَدْمِ عَقْلِهِ مَنْ أَظْلَمَ نُورُ فِكْرِهِ بِطُولِ أَمَلِهِ وَ مَحَا طَرَائِفَ حِكْمَتِهِ بِفُضُولِ كَلَامِهِ وَ أَطْفَأَ نُورَ عِبْرَتِهِ بِشَهَوَاتِ نَفْسِهِ فَكَأَنَّمَا أَعَانَ هَوَاهُ عَلَى هَدْمِ عَقْلِهِ وَ مَنْ هَدَمَ عَقْلَهُ أَفْسَدَ عَلَيْهِ دِينَهُ وَ دُنْيَاهُ (امام صادق(ع) به هشام فرمودند: "هر کس سه چیز را بر سه چیز مسلط کند، گویا هوای نفسش را در نابودی عقلش یاری کرده است: کسی که نور اندیشه‌اش را با آرزوهای دور و دراز تاریک کند، و لطایف حکمتش را با سخنان بیهوده محو نماید، و نور عبرت‌گیری‌اش را با شهوات نفسانی خاموش کند. چنین کسی گویا هوای نفسش را در ویرانی عقلش یاری کرده است، و هر که عقلش را ویران کند، دین و دنیایش را تباه ساخته است) #امل #عقل #عبرت #حکمت #شهوت #ظلمت #راه_نابودی #گناه #فکر #نور #آرزو #زبان #جلد1/ص138 @bazm_behar
    0 Commentarii 0 Distribuiri 149 Views 0 previzualizare
  • علت اینکه مردم تعقل دارند ولی عمل نمیدانند

    عنْ مُعَمَّرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع مَا بَالُ النَّاسِ يَعْقِلُونَ وَ لَا يَعْلَمُونَ؟ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى حِينَ خَلَقَ آدَمَ جَعَلَ أَجَلَهُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ أَمَلَهُ خَلْفَ ظَهْرِهِ فَلَمَّا أَصَابَ الْخَطِيئَةَ جَعَلَ أَمَلَهُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ أَجَلَهُ خَلْفَ ظَهْرِهِ فَمِنْ ثَمَّ يَعْقِلُونَ وَ لَا يَعْلَمُونَ (مُعَمَّر گوید: به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: «چرا مردم تعقل دارند ولی نمی‌دانند؟ حضرت فرمودند: خداوند متعال وقتی حضرت آدم را آفرید، اجل (مرگ) او را پیش چشمش قرار داد و آرزوهایش را پشت سرش گذاشت. اما وقتی مرتکب خطا شد، آرزوهایش را پیش چشمش نهاد و اجل را پشت سرش قرار داد. از همین روست که مردم عقل دارند ولی نمی‌دانند)
    #غفلت #عمل #عقل
    #اجل #مرگ #آرزو
    #امل #آدم #علم
    #جلد1/ص161
    @bazm_behar
    🔻علت اینکه مردم تعقل دارند ولی عمل نمیدانند ▫️عنْ مُعَمَّرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع مَا بَالُ النَّاسِ يَعْقِلُونَ وَ لَا يَعْلَمُونَ؟ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى حِينَ خَلَقَ آدَمَ جَعَلَ أَجَلَهُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ أَمَلَهُ خَلْفَ ظَهْرِهِ فَلَمَّا أَصَابَ الْخَطِيئَةَ جَعَلَ أَمَلَهُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ أَجَلَهُ خَلْفَ ظَهْرِهِ فَمِنْ ثَمَّ يَعْقِلُونَ وَ لَا يَعْلَمُونَ (مُعَمَّر گوید: به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: «چرا مردم تعقل دارند ولی نمی‌دانند؟ حضرت فرمودند: خداوند متعال وقتی حضرت آدم را آفرید، اجل (مرگ) او را پیش چشمش قرار داد و آرزوهایش را پشت سرش گذاشت. اما وقتی مرتکب خطا شد، آرزوهایش را پیش چشمش نهاد و اجل را پشت سرش قرار داد. از همین روست که مردم عقل دارند ولی نمی‌دانند) #غفلت #عمل #عقل #اجل #مرگ #آرزو #امل #آدم #علم #جلد1/ص161 @bazm_behar
    0 Commentarii 0 Distribuiri 78 Views 0 previzualizare
  • همسفر آتش و برف؛ زنی که بار جنگ را بر دوش کشید!


     «همسفر آتش و برف» روایت زن قهرمانی است که جنگ را نه در خط مقدم، بلکه در خانه، شهرهای مرزی و در دل تنهایی تجربه کرد. فرحناز رسولی، همسر فرمانده شهید سعید قهاری‌سعید، سال‌ها خانه و زندگی را با صبر، توکل و ایستادگی اداره کرد؛ جابه‌جایی‌های مکرر، تنهایی‌های طولانی و دشواری‌های روزمره را تاب آورد و با تمام محدودیت‌ها و ترس‌هایش، ستون زندگی و حمایت همسر و خانواده بود. این کتاب تصویری زنانه، واقعی و تکان‌دهنده از قهرمانی زنانی ارائه می‌دهد که پشت صحنه جنگ، بدون اسلحه و با صبر و وفاداری، جبهه‌ای دیگر را می‌سازند.
    تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر این کتاب ۲۸ آبان‌ماه ۱۴۰۴ و در ایام شهادت حضرت فاطمةالزهرا سلام‌‌الله‌علیها و هفته کتاب، توسط مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی منتشر خواهد شد. به همین مناسبت بخش «ریحانه» رسانه KHAMENEI.IR در ادامه به معرفی اقدامات شخصیت زن قهرمان این اثر، یعنی فرحناز رسولی می‌پردازد.

     اولین خواستگارم که گفت بخش بزرگی از کارش در شهرهای دیگر است و باید مدام در رفت و آمد باشد، گل از گلم شکفت. زمان ما خبری از جنگ نبود ولی آرزوی همسر رزمنده و بعدتر، شهدا بودن، بخشی از فانتزی‌هایمان را درباره‌ی ازدواج شکل می‌داد. آن ازدواج که سر نگرفت اما بعدها فهمیدم من کجا تحمل این جور زندگی کردن را دارم؟! بعدها که می‌گویم، دقیقاً منظورم بعد از خواندن کتاب‌هایی شبیه این کتاب است؛ «همسفر آتش و برف».

    شاید تا حالا کتاب‌هایی درباره زندگی شهدا و همسرانشان خوانده باشید؛ اما این کتاب با باقی آثار مشابه خودش فرق‌های زیادی دارد. از فرم جدید و خاصش گرفته، تا تصویری که از زندگی یک فرمانده شهید به مخاطب می‌دهد.

     خانواده آقای فرمانده سعید قهاری‌سعید
    فرماندهی بسیج همدان، جانشینی فرماندهی سپاه همدان، فرماندهی سپاه نهاوند و فرماندهی سپاه سنقر و سپس فرماندهی سپاه پاوه، فقط یک گوشه از مسیر مسئولیت‌های نظامی شهید قهاری‌سعید است. افرادی که یک شخصیت نظامی در اطرافشان دیده باشند، می‌دانند وابسته به هر مسئولیت، محل خدمت آن شخص تغییر می‌کند؛ و خانم‌ها بهتر از هرکسی می‌دانند این مسئله یعنی چه! یعنی با هر تغییر مسئولیت، باید خانه و زندگی را در چند جعبه جا بدهی و بگذاری پشت کامیون و دست بچه‌ها را بگیری و بروی یک شهر جدید. تازه، فقط جابجایی وسایل که نیست. مدرسه و درس بچه‌ها، رابطه‌ای که با همسایه‌ها و دوستان ساختی، خاطراتی که روی در و دیوار خانه جا گذاشتی و وطنی که داشتی به آن خو می‌گرفتی را باید رها کنی. این سبک زندگی خانم فرحناز رسولی بود. چیزی که از ابتدای زندگی مشترک، انتظارش را می‌کشید و حتی در خواستگاری هم درباره‌اش صحبت کرده بود. حتی روزهای اول پس از عروسی، بدون وسایلی که هر تازه عروسی با خودش به خانه شوهر می‌برد، زندگی در غربت را آغاز کرد. دور از خانواده، دور از شوهر و تنهای تنها.

    روانشناسان می‌گویند برای ساخت هر عادتی، ۲۱ روز یا دست بالا ۴۰ روز زمان لازم است. اما سال‌های سال زندگی به این شکل، تلخی تنهایی را برای فرحناز کم نکرد. غربت برای او فقط دوری از پدرش نبود. زندگی در خانه‌های جورواجور و شهرهای مرزی، آن هم تک و تنها و بدون همسر، روایت جدیدی از غربت بود. زن‌ها خوب می‌دانند که تحمل کردن یعنی چه. تحمل تنهایی، بی‌کسی، نداشتن مردی در خانه و حتی تحمل بیماری و درد و دسترسی نداشتن به پزشک. حتی تحمل اینکه یک روز صبح مرد خانه‌ات، بعد از مدت‌ها، بیاید خانه و تو بگویی حالا که آمدی، دوتا نان داغ بگیر تا با هم صبحانه بخوریم. اما پی نان رفتن همان و برگشتن بعد از دو ماه، همان! «ولی آخه تا کی باید این‌همه تنهایی رو تحمل کنم؟» این پرسش فرحنازخانم بود، که پاسخش را در زندگی عاشقانه‌اش با فرمانده قهاری‌سعید داد. مهمترین ویژگی کتاب، همین واقعی بودن شخصیت‌هاست. همین‌که تصویر بدون سانسوری از همسر شهید و فرمانده‌ی سپاه نشان می‌دهد. کسی که در اولین مواجهه با همسر آینده‌اش تصور می‌کند با یک آدم ویژه طرف است «فکر می‌کردم فرمانده سپاه آدم چهارشانه و قوی است که از درد فریاد نمی‌زند» اما کمی بعد فانتزی‌هایش به‌هم می‌ریزد «جوانی لاغر بود که از شدت درد فریاد می‌زد و کسی نمی‌توانست آرامش کند!» حتی تصویر همسر شهید را هم، یک زن صبور و نشکن نشان نمی‌دهد. بله، خانم فرحناز رسولی خیلی صبور است، توکل می‌کند، تنهایی‌ها را تاب می‌آورد. اما غُر هم می‌زند، از ترس‌هایش می‌گوید اما دست آخر، می‌گوید: «ما زن‌های شهدا، جانبازهای گمنام این جنگ هستیم.» و در حقیقت راست می‌گوید.
     
     سُرخوردن از روی واژه‌ها
    از لحظه‌ای که کتاب را توی دست گرفتم، فقط کارهای واجب، مثل تغییر ساعت شبانه روز و غذارسانی به اهل خانه توانست آن را از من جدا کند. جملات روان و ساده، شیوه بیان دوست داشتنی و گرم و انتخاب فرم جدید هر مخاطبی را پای کتاب میخکوب می‌کرد. «همسفر آتش و برف» ۴۰ فصل دارد که ابتدای هر کدام، با یک خودگویی از ذهن خانم فرحناز رسولی شروع می‌شود و در ادامه بخش دیگری از زندگی مشترک شهید و همسرش را نشان می‌دهد. گرچه مخاطب از ابتدا می‌داند با چه اثری روبه‌روست و در پایان چه اتفاقی قرار است بیافتد؛ اما باز هم کشش اتفاقات کتاب و زندگی همسر شهید آنقدر بالاست که نمی‌توان از هر فصل کتاب سرسری گذشت. لحن و زبان راوی یعنی همسر شهید به خوبی حفظ شده؛ مثلا اصطلاحاتی چون «فلانی ساق و سالم بود» روایت را شیرین می‌کرد. با این حال، نقدهایی هم می‌‌توان به کتاب داشت که اگر نبودند، حتماً مخاطب لذت بیشتری از این روایت داستانی می‌برد. مثلاً در دو جای کتاب به نظر رسید که نویسنده، صرفاً به پیاده‌سازی شنیده‌هایش از همسر شهید بسنده کرده است. در دو قسمت، عباراتی دیده می‌شود که مشخص است همسر شهید به عنوان راوی، با اشاره به اولین اشیای دم دست توضیح داده است. مثلا در بخشی می‌گوید: «اندازه همین پارچ آب بود.» و در متن داستانی، واژه همین معنایی ندارد. مورد دیگری هم که می‌شد دقت بیشتری در آن داشت، انتخاب منظم‌تر بخش‌های زندگی شهید بود. فصل‌های کتاب عموماًً طبق تاریخ جلو می‌روند و شاکله زندگی شهید و همسرش را نشان می‌دهند؛ اما در چند بخش این ترتیب زمانی وقایع به‌هم ریخته می‌شود و ممکن است ذهن مخاطب را آشفته کند.

     رمان مستند یعنی چه؟
    در پایان کتاب نویسنده درباره فرم جدیدی که برای نوشتن داستان در نظر گرفته، نوشته است. او «رمان مستند» را برای نوشتن کتاب «همسفر آتش و برف» در نظر گرفته است و آن را نامی برای انواع نوشته‌های این چنینی می‌داند. همانطور که نویسنده می‌گوید، سال‌ها کتاب‌هایی را از این قبیل که به بیان زندگینامه اشخاص و یا رویدادها می‌پرداختند، تحت عنوان‌هایی چون خاطره، تاریخ شفاهی، زندگینامه شهدا و... می‌شناختیم. صد البته که هیچکدام این عناوین برای بیان آنچه تدوین شده، کافی نبود. حتی گاهی این نام‌گذاری‌های پراکنده، نویسنده را هم در نوشتن اثر سردرگم می‌کرد. چرا که داستان با ناداستان متفاوت است و حوزه اختیارات نویسنده در هرکدام، باعث تغییر سبک نوشته او می‌شود. اما مستند داستانی می‌تواند نقطه اتصال این دو حوزه در نظر گرفته شود و نویسنده را هم در تخیل و نوشتن آزاد می‌گذارد. به نظر می‌رسد این کتاب و دیدگاهی که نویسنده‌اش برای نوشتن خاطراتی از زنان ایرانی پیش روی ما گذاشته، شروع تحول در کتاب‌های شهدایی باشد.

    منبع: https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=61790

    #ديگران__يادداشت
    📰 همسفر آتش و برف؛ زنی که بار جنگ را بر دوش کشید!  «همسفر آتش و برف» روایت زن قهرمانی است که جنگ را نه در خط مقدم، بلکه در خانه، شهرهای مرزی و در دل تنهایی تجربه کرد. فرحناز رسولی، همسر فرمانده شهید سعید قهاری‌سعید، سال‌ها خانه و زندگی را با صبر، توکل و ایستادگی اداره کرد؛ جابه‌جایی‌های مکرر، تنهایی‌های طولانی و دشواری‌های روزمره را تاب آورد و با تمام محدودیت‌ها و ترس‌هایش، ستون زندگی و حمایت همسر و خانواده بود. این کتاب تصویری زنانه، واقعی و تکان‌دهنده از قهرمانی زنانی ارائه می‌دهد که پشت صحنه جنگ، بدون اسلحه و با صبر و وفاداری، جبهه‌ای دیگر را می‌سازند. تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر این کتاب ۲۸ آبان‌ماه ۱۴۰۴ و در ایام شهادت حضرت فاطمةالزهرا سلام‌‌الله‌علیها و هفته کتاب، توسط مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی منتشر خواهد شد. به همین مناسبت بخش «ریحانه» رسانه KHAMENEI.IR در ادامه به معرفی اقدامات شخصیت زن قهرمان این اثر، یعنی فرحناز رسولی می‌پردازد.  اولین خواستگارم که گفت بخش بزرگی از کارش در شهرهای دیگر است و باید مدام در رفت و آمد باشد، گل از گلم شکفت. زمان ما خبری از جنگ نبود ولی آرزوی همسر رزمنده و بعدتر، شهدا بودن، بخشی از فانتزی‌هایمان را درباره‌ی ازدواج شکل می‌داد. آن ازدواج که سر نگرفت اما بعدها فهمیدم من کجا تحمل این جور زندگی کردن را دارم؟! بعدها که می‌گویم، دقیقاً منظورم بعد از خواندن کتاب‌هایی شبیه این کتاب است؛ «همسفر آتش و برف». شاید تا حالا کتاب‌هایی درباره زندگی شهدا و همسرانشان خوانده باشید؛ اما این کتاب با باقی آثار مشابه خودش فرق‌های زیادی دارد. از فرم جدید و خاصش گرفته، تا تصویری که از زندگی یک فرمانده شهید به مخاطب می‌دهد.  خانواده آقای فرمانده سعید قهاری‌سعید فرماندهی بسیج همدان، جانشینی فرماندهی سپاه همدان، فرماندهی سپاه نهاوند و فرماندهی سپاه سنقر و سپس فرماندهی سپاه پاوه، فقط یک گوشه از مسیر مسئولیت‌های نظامی شهید قهاری‌سعید است. افرادی که یک شخصیت نظامی در اطرافشان دیده باشند، می‌دانند وابسته به هر مسئولیت، محل خدمت آن شخص تغییر می‌کند؛ و خانم‌ها بهتر از هرکسی می‌دانند این مسئله یعنی چه! یعنی با هر تغییر مسئولیت، باید خانه و زندگی را در چند جعبه جا بدهی و بگذاری پشت کامیون و دست بچه‌ها را بگیری و بروی یک شهر جدید. تازه، فقط جابجایی وسایل که نیست. مدرسه و درس بچه‌ها، رابطه‌ای که با همسایه‌ها و دوستان ساختی، خاطراتی که روی در و دیوار خانه جا گذاشتی و وطنی که داشتی به آن خو می‌گرفتی را باید رها کنی. این سبک زندگی خانم فرحناز رسولی بود. چیزی که از ابتدای زندگی مشترک، انتظارش را می‌کشید و حتی در خواستگاری هم درباره‌اش صحبت کرده بود. حتی روزهای اول پس از عروسی، بدون وسایلی که هر تازه عروسی با خودش به خانه شوهر می‌برد، زندگی در غربت را آغاز کرد. دور از خانواده، دور از شوهر و تنهای تنها. روانشناسان می‌گویند برای ساخت هر عادتی، ۲۱ روز یا دست بالا ۴۰ روز زمان لازم است. اما سال‌های سال زندگی به این شکل، تلخی تنهایی را برای فرحناز کم نکرد. غربت برای او فقط دوری از پدرش نبود. زندگی در خانه‌های جورواجور و شهرهای مرزی، آن هم تک و تنها و بدون همسر، روایت جدیدی از غربت بود. زن‌ها خوب می‌دانند که تحمل کردن یعنی چه. تحمل تنهایی، بی‌کسی، نداشتن مردی در خانه و حتی تحمل بیماری و درد و دسترسی نداشتن به پزشک. حتی تحمل اینکه یک روز صبح مرد خانه‌ات، بعد از مدت‌ها، بیاید خانه و تو بگویی حالا که آمدی، دوتا نان داغ بگیر تا با هم صبحانه بخوریم. اما پی نان رفتن همان و برگشتن بعد از دو ماه، همان! «ولی آخه تا کی باید این‌همه تنهایی رو تحمل کنم؟» این پرسش فرحنازخانم بود، که پاسخش را در زندگی عاشقانه‌اش با فرمانده قهاری‌سعید داد. مهمترین ویژگی کتاب، همین واقعی بودن شخصیت‌هاست. همین‌که تصویر بدون سانسوری از همسر شهید و فرمانده‌ی سپاه نشان می‌دهد. کسی که در اولین مواجهه با همسر آینده‌اش تصور می‌کند با یک آدم ویژه طرف است «فکر می‌کردم فرمانده سپاه آدم چهارشانه و قوی است که از درد فریاد نمی‌زند» اما کمی بعد فانتزی‌هایش به‌هم می‌ریزد «جوانی لاغر بود که از شدت درد فریاد می‌زد و کسی نمی‌توانست آرامش کند!» حتی تصویر همسر شهید را هم، یک زن صبور و نشکن نشان نمی‌دهد. بله، خانم فرحناز رسولی خیلی صبور است، توکل می‌کند، تنهایی‌ها را تاب می‌آورد. اما غُر هم می‌زند، از ترس‌هایش می‌گوید اما دست آخر، می‌گوید: «ما زن‌های شهدا، جانبازهای گمنام این جنگ هستیم.» و در حقیقت راست می‌گوید.    سُرخوردن از روی واژه‌ها از لحظه‌ای که کتاب را توی دست گرفتم، فقط کارهای واجب، مثل تغییر ساعت شبانه روز و غذارسانی به اهل خانه توانست آن را از من جدا کند. جملات روان و ساده، شیوه بیان دوست داشتنی و گرم و انتخاب فرم جدید هر مخاطبی را پای کتاب میخکوب می‌کرد. «همسفر آتش و برف» ۴۰ فصل دارد که ابتدای هر کدام، با یک خودگویی از ذهن خانم فرحناز رسولی شروع می‌شود و در ادامه بخش دیگری از زندگی مشترک شهید و همسرش را نشان می‌دهد. گرچه مخاطب از ابتدا می‌داند با چه اثری روبه‌روست و در پایان چه اتفاقی قرار است بیافتد؛ اما باز هم کشش اتفاقات کتاب و زندگی همسر شهید آنقدر بالاست که نمی‌توان از هر فصل کتاب سرسری گذشت. لحن و زبان راوی یعنی همسر شهید به خوبی حفظ شده؛ مثلا اصطلاحاتی چون «فلانی ساق و سالم بود» روایت را شیرین می‌کرد. با این حال، نقدهایی هم می‌‌توان به کتاب داشت که اگر نبودند، حتماً مخاطب لذت بیشتری از این روایت داستانی می‌برد. مثلاً در دو جای کتاب به نظر رسید که نویسنده، صرفاً به پیاده‌سازی شنیده‌هایش از همسر شهید بسنده کرده است. در دو قسمت، عباراتی دیده می‌شود که مشخص است همسر شهید به عنوان راوی، با اشاره به اولین اشیای دم دست توضیح داده است. مثلا در بخشی می‌گوید: «اندازه همین پارچ آب بود.» و در متن داستانی، واژه همین معنایی ندارد. مورد دیگری هم که می‌شد دقت بیشتری در آن داشت، انتخاب منظم‌تر بخش‌های زندگی شهید بود. فصل‌های کتاب عموماًً طبق تاریخ جلو می‌روند و شاکله زندگی شهید و همسرش را نشان می‌دهند؛ اما در چند بخش این ترتیب زمانی وقایع به‌هم ریخته می‌شود و ممکن است ذهن مخاطب را آشفته کند.  رمان مستند یعنی چه؟ در پایان کتاب نویسنده درباره فرم جدیدی که برای نوشتن داستان در نظر گرفته، نوشته است. او «رمان مستند» را برای نوشتن کتاب «همسفر آتش و برف» در نظر گرفته است و آن را نامی برای انواع نوشته‌های این چنینی می‌داند. همانطور که نویسنده می‌گوید، سال‌ها کتاب‌هایی را از این قبیل که به بیان زندگینامه اشخاص و یا رویدادها می‌پرداختند، تحت عنوان‌هایی چون خاطره، تاریخ شفاهی، زندگینامه شهدا و... می‌شناختیم. صد البته که هیچکدام این عناوین برای بیان آنچه تدوین شده، کافی نبود. حتی گاهی این نام‌گذاری‌های پراکنده، نویسنده را هم در نوشتن اثر سردرگم می‌کرد. چرا که داستان با ناداستان متفاوت است و حوزه اختیارات نویسنده در هرکدام، باعث تغییر سبک نوشته او می‌شود. اما مستند داستانی می‌تواند نقطه اتصال این دو حوزه در نظر گرفته شود و نویسنده را هم در تخیل و نوشتن آزاد می‌گذارد. به نظر می‌رسد این کتاب و دیدگاهی که نویسنده‌اش برای نوشتن خاطراتی از زنان ایرانی پیش روی ما گذاشته، شروع تحول در کتاب‌های شهدایی باشد. 🔗 منبع: https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=61790 #ديگران__يادداشت
    0 Commentarii 0 Distribuiri 168 Views 0 previzualizare
  • ایران بر پایه دانایی و ایمان ایستاده نه بر تقلید از غرب


     حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سالهای اخیر با اشاره به وضعیت کنونی جهان غرب، تمدّن مادّی و غربی را در مسیر زوال و فرسایش دانسته و تأکید کردند که نشانه‌های این انحطاط به‌تدریج آشکار می‌شود؛ موضوعی که حتی اندیشمندان غربی نیز آن را تصدیق کرده‌اند. ایشان این روند را یکی از عوامل امیدبخش برای آینده تمدّن اسلامی توصیف می‌کنند: «امروز دنیای غرب در بن‌بست فکری و بن‌بست تئوریک است؛ خیلی از مسائل دنیا برایشان غیر قابل توجیه است، غیر قابل فهم است؛ با آن نگاه لیبرال‌ ـ دموکراسی که اینها داشتند نمیسازد خیلی از این چیزهایی که امروز در دنیا هست. امّا برای ما نه، برای ما همه چیز قابل حل است. نقش انسان، نقش اراده‌ی انسان، نقش توکّل به خدا، نقش حرکت تاریخ، مسئله‌ی مهدویّت و آینده‌ی قطعی اسلام، یک چیزهایی است که برای ما روشن است، برای آنها [نه]؛ ندارند، فاقدند، دستشان خالی است.» ۱۴۰۱/۰۶/۱۲ 

     همایش «ما و غرب؛ در آراء و اندیشه‌ی حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای» آبانماه سال گذشته فعالیت خود را آغاز کرد و دوشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۴ نشست پایانی آن با حضور اساتید، پژوهشگران و نخبگان علمی و سیاسی در مرکز همایش‌های بین‌المللی صدا و سیما برگزار شد.
    در این نشست دکتر موسی حقانی، عضو شورای علمی و دبیر همایش «ما و غرب؛ در آراء و اندیشه حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای»، در سخنانی ضمن مرور تجربه‌های تاریخی مواجهه ما با سلطه‌طلبی غرب، نسبت آن را با تغییراتی که امروز در نظام بین‌الملل در جریان است را بررسی کرد.
     رسانه KHAMENEI.IR در ادامه متن و فیلم این سخنان را منتشر میکند.



    [دریافت فیلم]
     بسم الله الرّحمن الرّحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین و صلّی الله علی سیّدنا محمّد و آله الطّیّبین الطّاهرین.

    عرض ادب و سلام دارم خدمت حضّار محترم و گرامی می‌دارم یاد امام راحل، شهدای انقلاب اسلامی، شهدای جریان مقاومت را و آرزوی توفیق دارم برای همه‌ی عزیزانی که در این جمع حضور دارند و در راستای مقابله‌ی با سلطه‌ی غرب در کشور در عرصه‌های مختلف فعّالیّت می‌کنند.

    ما امروز در یک مقطع بسیار حسّاس از تاریخ جهان قرار داریم که این همایش ما هم اتّفاقاً می‌خواهد این وضعیّت را بر اساس دیدگاه‌های رهبر معظّم انقلاب تبیین بکند، و آن پوست‌اندازی نظام بین‌الملل و واقع شدن جهان در یک پیچ تاریخی مهم است. اتّفاقاتی که در این دو سال اخیر و حتّی قبل از آن رخ داده و بعد از این هم رخ خواهد داد، عمدتاً در راستای همین پوست‌اندازی و تغییراتی است که در نظام بین‌الملل دارد صورت می‌گیرد. طوفان‌الاقصیٰ و جنگ دوازده‌روزه و اتّفاقاتی که الان بین روسیه و اوکراین در جریان است، اختلافاتی که بین آمریکا و چین وجود دارد، آن قدرت‌طلبی یا خوی استکباری مداخله‌جویی که از آمریکا و از رئیس‌جمهور نادانشان ما داریم می‌بینیم که حتّی هم‌پیمانان خودشان را هم تحقیر می‌کند، این‌ها همه بیانگر این اتّفاق مهمّی است که دارد رخ می‌دهد.

    البتّه این تجربه‌ای که ما الان در آن واقع شده‌ایم اوّلین تجربه‌مان نیست؛ حدّاقل در دوران معاصر، یعنی در ۲۲۰ سال اخیر، جهان دو بار این تجربه را از سر گذرانده. و اینکه رهبر معظّم انقلاب مدام تأکید می‌کنند ــ حتّی در این نشستی که در دوازدهم آبان خدمت ایشان برگزار شد ــ بر مطالعه‌ی تاریخ و جدّیّت در مطالعه‌ی تاریخ، برمی‌گردد به مرور همین تجربه‌ها و ضرورت مرور این تجربه‌هایی که ما پشت سر گذاشته‌ایم. در ۲۲۰ سال اخیر، ما با سلطه‌طلبی غرب در منطقه و علیه خودمان مواجه هستیم. خب ایران در ابتدای قرن نوزدهم یک کشور بزرگ بود و رقابت‌های استعماری هم به این منطقه کشیده شد و کشور ما هم متأسّفانه با ناآمادگی‌ای که داشت، در معرض این رقابت‌ها قرار گرفت و آسیب‌های جدّی دید. آن موقع هم انگلستان به عنوان یک قدرت ظهور کرده بود، با روسیه‌ی تزاری و با فرانسه در عصر ناپلئون درگیر بود و این درگیری‌ها به منطقه‌ی ما هم کشیده شد. متأسّفانه ضعفی که ما از بعد از سقوط صفویّه دچارش شده بودیم و انفعالی که در جامعه‌ی ما حاکم شده بود و نفوذ، باعث شد که ما در آن پیچ تاریخی نتوانیم از منافع کشور خودمان دفاع بکنیم. همه‌ی دوستان می‌دانند چه اتّفاقاتی در آن قرن برای ما رخ داد؛ آن قرن سیاهی که در پایانش چند میلیون ایرانی کشته شدند، در ابتدایش هم بخش‌هایی از سرزمین ما از کشورمان جدا شد؛ گرجستان، قفقاز، آسیای میانه و افغانستان بخش‌هایی بود که از ایران در این مقطع جدا شد، به جهت اینکه ما قوی و مستقل نبودیم.

    البتّه قاجار بیشتر از اینکه مستقل نباشد، مستأصل بود؛ استیصالش هم از این حیث بود که این‌ها، هم با حمله‌ی نظامی به کشور ما باعث شدند که ما توانمندی‌هایمان را از دست بدهیم و هم شبکه‌ی نفوذی که در کشور ایجاد کردند به کشور ما آسیب جدّی وارد کرد. در همین ماجرا، به ما جنگ تحمیل شد و باز به ما صلح تحمیل شد. جنگ تحمیلی‌ای که روس‌ها با تحریک انگلیسی‌ها علیه ما در دوران فتحعلی‌شاه راه انداختند، منجر به یک صلح تحمیلی شد که آن هم با فشار انگلستان رخ داد و منجر به عهدنامه‌ی گلستان شد، بعد ترکمانچای، بعد عهدنامه‌ی پاریس که ما در آن هرات و افغانستان را از دست دادیم؛ یعنی این چرخه‌ی جنگ تحمیلی، صلح تحمیلی و قراردادهای تحمیلی در دوران اوّل، ایران را به‌شدّت فرسوده کرد و نهایتاً قاجار مستأصل شد و انگلستان با یک کودتا یک رژیم وابسته را در ایران روی کار آورد. این پیچ دوّم تاریخی بود؛ باز غفلت و حاکم شدن یک رژیم استبدادی به مدّت ۵۷ سال که تمام داروندار ایرانی‌ها را مورد هجمه قرار داد، از سبک زندگی‌ای که ما داشتیم، از چادر بانوان ایرانی، تا مجالس عزای سیّدالشّهداء، تا اقتصاد ایران، تا سرزمین‌های ما. در این دوره هم که وابستگی و سلطه‌ی غرب بر کشور ما اِعمال شد، ما همچنان می‌بینیم که جدایی سرزمین و تسلّط بر منابع و غارت منابع وجود دارد.

    انقلاب اسلامی این چرخه را به هم زد، منتها ما با انقلاب اسلامی وارد پیچ سوّم تاریخی شدیم. تفاوت‌های جدّی‌ای هم خوشبختانه بین این دوره با آن دو دوره وجود دارد. درک این مطلب برای جامعه‌ی ما ضروری است که اوّلاً در آن دوره چه بر سر ما آمد و الان ما چه ویژگی‌هایی داریم، چه نقاط قوّتی داریم که می‌تواند به ما کمک بکند که باز آن اتّفاق برایمان نیفتد.

    دغدغه‌ای که رهبر معظّم انقلاب سال‌ها دارند و تأکید می‌کنند این است که ما می‌بایستی در این گذار از نظام قدیم به نظام جدیدی که دارد شکل می‌گیرد، جوری بااقتدار عمل بکنیم که بتوانیم جایگاه ایران را در نظام بین‌الملل حفظ بکنیم. این اتّفاق مهمی است که دارد رخ می‌دهد و جامعه‌ی ما باید در جریان این اتّفاق، توانمندی‌های ما و دشمنی‌های دشمن قرار بگیرد.

    برای اینکه ما بتوانیم این را تبیین بکنیم، راهکار اساسی‌ای که خود رهبر معظّم انقلاب مطرح کردند رجوع به علم تاریخ است؛ ایشان می‌فرمایند که علم تاریخ علم راهبردی است. ما می‌توانیم با مراجعه‌ی به تاریخ، به شگردهای دشمن، به روش‌های دشمن و به اهداف دشمن پی ببریم؛ حتّی می‌توانیم به ماهیّت دشمن هم پی ببریم که اساساً ماهیّت دشمنی‌اش با ما چیست و ذات این استکبار و این برتری‌طلبی به چه چیزی برمی‌گردد؛ می‌توانیم بفهمیم اتّفاقاتی که در غرب رخ داد و منجر به شکل‌گیری غرب جدید شد، حاصل چه تکاپوهایی بود؛ آیا فقط حاصل تکاپوهای علمی بود یا حاصل زیاده‌طلبی‌های استعماری و غارت و کشتاری که این‌ها در جهان راه انداختند؟

    این یک مسیری است که رهبر معظّم انقلاب برای ما روشن کرده‌اند و نقطه‌ی اتّکاء ما هم در این مسیر، هم حمایت‌های ایشان است، هم راهنمایی‌های ایشان است و اینکه رهبر معظّم انقلاب خودشان وارث یک عقلانیّتِ شیعیِ حدّاقل هزارساله‌اند؛ یعنی جریان مرجعیّت شیعه‌ای که در طیّ هزار سال این شجره‌ی طیّبه را حفظ کرده و باعث شد که ما امروز این میراث غنی را داشته باشیم. ویژگی بعدی این است که خود ایشان مطالعات تاریخی عمیق دارند ــ هم در زمینه‌ی تاریخ ایران، هم در زمینه‌ی تاریخ غرب و اروپا ــ که این هم مزیّتی است که دیدگاه‌های ایشان ایجاد کرده. و سوّم اینکه خود ایشان حدود شصت سال در متن مبارزه‌ی با غرب قرار دارند. ویژگی دیگری که رهبر معظّم انقلاب دارند ــ که علی‌رغم اینکه همه‌ی مراجع ما بر آن میراث تکیه دارند، هیچ کدام این ویژگی را نداشتند ــ این است که ایشان سی‌واندی سال رهبریِ یک انقلاب و یک نظام انقلابی و جریان مقاومت را با آن تجربه عهده‌دار هستند.

    در این همایش، بنای ما ان‌شاءالله این است که بر اساس دیدگاه‌های رهبر معظّم انقلاب این سه دوره را بررسی بکنیم برای اینکه موقعیّت امروز خودمان را بهتر درک بکنیم. غرب در ۲۲۰ سال اخیر با ایران مستقل و ایران مقتدر مشکل داشته، لذا مشکل فقط با جمهوری اسلامی نیست. اساساً اینکه در ابتدای قرن نوزدهم این هجمه به ما صورت گرفت، برای این بود که ایران قوی و مستقل شکل نگیرد و تضعیف ایران جزو برنامه‌های اصلی آن‌ها بوده و هست. انقلاب اسلامی این توطئه‌ی شوم استکبار جهانی را با چالش مواجه کرده و اینکه خصومت با ما بیشتر است، درگیری در این ۴۶ سال با ایران بیشتر است و الان حتّی تا همین جنگ اخیر هم رسید ــ غیر از جنگ تحمیلی و فتنه‌ی گروهک‌ها و مانند این‌ها ــ برمی‌گردد به اینکه این‌ها ایران مستقل را برنمی‌‌تابند.

    نکته‌ای که ما باید به جوانانمان متذکّر بشویم این است که نسل انقلابی و نسلی که در ایران انقلاب کرد، دغدغه‌اش استقلال بود، منتها استقلال نه‌فقط برای استقلال. ما می‌دانستیم که در طیّ آن صدوخرده‌ای سالی که از ابتدای دوره‌ی قاجار گذرانده بودیم، آن چیزی که مانع پیشرفت ایران شد استعمار و البتّه استبداد داخلی بود و استقلال را هم برای پیشرفت می‌خواستیم.

    دغدغه‌ی جوانِ امروز پیشرفت است، امّا باید این را بداند که این پیشرفت بدون استقلال محقّق نمی‌شود. متأسّفانه جریان غرب‌گرا در کشور ما سرابی از پیشرفت را دارد به جامعه‌ی ما و به جوانان ما نشان می‌دهد؛ یعنی پیشرفت بدون استقلال. برخی از این کشورهای منطقه را هم به رخ ما می‌کشند که ببینید مثلاً آن‌ها الان چه وضعیّتی دارند، ما چه وضعیّتی داریم! اوّلاً وضعیّت برخی از آن‌ها از ما بهتر نیست، دوّم اینکه آن‌ها در هیچ عرصه‌ای استقلال ندارند. اوج این را ما در شرم‌الشّیخ دیدیم؛ یعنی آن رفتار اهانت‌آمیزی که ترامپ با دنیا کرد. تنها کشوری که زیر بار نرفت، به برکت وجود رهبر معظّم انقلاب و این استقلال و روحیّه‌ای که انقلاب اسلامی به ما داده، ایران عزیز و ایران مستقل و مقتدر بود. شما دیدید چه سیرکی را آنجا اجرا کرد!

    من در عرض یکی دو دقیقه گزارشی هم از همایش خدمتتان عرض بکنم؛ فقط خواستم بگویم چرا ما این کار را شروع کردیم. همان‌طور که آقای دکتر اسحاقی اشاره کردند، ما از آبان‌ماه سال گذشته رسماً کار را شروع کردیم، امّا از پنج شش ماه قبل از آن عملاً کار شروع شده بود. فراخوان مقاله در چهاردهم آبان سال گذشته منتشر شد و ما خوشبختانه حدود ۵۵۵ چکیده دریافت کردیم که الان خود آن چکیده‌ها یک جلد کتاب شده. کلّ مقالاتی که دریافت کردیم ۴۶۵ مقاله بود و از آن مقالات ۳۸۵ مقاله پذیرش شد، پذیرش این‌ها هم توسّط شصت نفر از عزیزانی که داوری این مقالات را بر عهده داشتند صورت گرفت. من اینجا از همه‌ی آن عزیزان تشکّر می‌کنم؛ کار سنگینی بود و این بررسی‌ها در سیزده گروه انجام شد. مجموعه‌ی مقالاتمان خوشبختانه دوازده جلد شده که امروز ما رونمایی این آثار را هم داریم. به‌ضرورت، با برخی از کسانی که در حوزه‌ی تحوّلات تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی حضور داشتند، پنجاه مصاحبه‌ی علمی صورت گرفت که این مصاحبه‌های علمی هم در قالب دو جلد کتاب منتشر شد.

    یک اتّفاق بسیار مبارکی هم که در این همایش رخ داد و تجربه‌ی خوبی بود، برگزاری پیش‌نشست‌هایی بود که تقریباً از شش هفت ماه پیش آغاز شد و هفته‌‌ی پیش تا شنبه‌ی همین هفته اوج این پیش‌نشست‌ها بود. ما فقط در یک هفته‌ی گذشته سیزده پیش‌همایش داشتیم و ۱۱۰ مقاله از مقالاتی که پذیرش شده بود ارائه شد. همین جا من عذر می‌خواهم از عزیزانی که فرصت نشد ما از محضرشان استفاده بکنیم تا مقالاتشان را ارائه بدهند. ان‌شاءالله در این دوازده جلدی که از مقالات دریافتی منتشر شده، ما از عزیزان استفاده می‌کنیم. به‌هر‌حال، پیش‌نشست‌ها یک تجربه‌ی مبارکی بود و ان‌شاءالله ادامه پیدا بکند. در نهایت، امروز ان‌شاءالله مجموعاً حدود بیست جلد کتاب رونمایی می‌شود. پنجاه مرکز علمی کشور هم خوشبختانه با ما همراهی و همکاری داشتند. پیش‌نشست‌های ما در تهران، گرگان، مشهد، تبریز، زاهدان، نجف‌آباد، دزفول، اهواز، کرمانشاه، شیراز، اصفهان، بانکوک، کراچی، استانبول و اسلام‌آباد برگزار شد و ما روز شنبه هم یک پیش‌نشست را در قم داشتیم. ان‌شاءالله این تجربه باعث بشود شناخت جامعه‌ی ایرانی نسبت به غرب در این مقطع حسّاس افزایش پیدا بکند. البتّه این گام اوّل بود.

    این نکته را هم من عرض بکنم که اوّلاً اینکه ما را غرب‌ستیز معرّفی می‌کنند یک اتّهام است. همان‌طور که جریان مقاومت را تروریست خطاب می‌کنند، به ما هم می‌گویند غرب‌ستیز! ما غرب‌ستیز نیستیم، بلکه غرب ایران‌ستیز است، غرب اسلام‌ستیز است. ما بر اساس عقلانیّت شیعی و دینی و هویّت تاریخی و چند هزار سال سابقه‌ی تاریخی و تمدّنی‌ای که داریم، زیر بار سلطه نمی‌رویم؛ ملّت ایران زیر بار سلطه نمی‌رود و ما داریم مقاومت می‌کنیم. اتّفاقاً ما مقاومت عاقلانه، هوشمندانه و مقتدرانه در مقابل غرب داریم و این ویژگی ما است. این‌طور نیست که رهبر معظّم انقلاب به وجوه دیگر غرب و تکاپوهای غربی‌ها توجّه نداشته باشند. بالاخره آن‌ها دستاوردهایی دارند و این دستاوردها امروز مورد استفاده‌ی ما است، مورد استفاده‌ی بشریّت است. دعوای ما الان بر سر این ماجراها نیست. البتّه ما با ماهیّت غرب مشکل داریم و ماهیّت غرب با ماهیّت تمدّن دینی و تمدّن اسلامی کاملاً در تباین و تضاد است، امّا این‌طور نیست که دستاوردهای آن‌ها را بخواهیم نادیده بگیریم؛ نه، ما با آن دستاوردها مشکلی نداریم. مشکل این است که آن‌ها از دستاوردهای علمی خودشان برای فشار به ما و برای اِعمال سلطه می‌خواهند استفاده بکنند، ما زیر بار این نمی‌رویم؛ وگرنه هر ظرفیّتی از جهت علمی وجود داشته باشد، ایران اسلامی و ایران مبتنی بر سابقه‌ی تمدّنیِ خودش از آن استفاده می‌کند.

    ان‌شاءالله ما با تشکیل این نشستی که امروز داریم، ارائه‌ی مقالات را آغاز می‌کنیم، بعدازظهر هم همین‌طور. امروز چهارده مقاله ارائه خواهد شد که امیدوارم مورد استفاده‌ی عزیزان قرار بگیرد. ان‌شاءالله با شروع‌نشست‌ها من در خدمت عزیزان هستم.

    والسّلام علیکم و رحمة‌الله


    منبع: https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=61743

    #ديگران__يادداشت
    📰 ایران بر پایه دانایی و ایمان ایستاده نه بر تقلید از غرب  حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سالهای اخیر با اشاره به وضعیت کنونی جهان غرب، تمدّن مادّی و غربی را در مسیر زوال و فرسایش دانسته و تأکید کردند که نشانه‌های این انحطاط به‌تدریج آشکار می‌شود؛ موضوعی که حتی اندیشمندان غربی نیز آن را تصدیق کرده‌اند. ایشان این روند را یکی از عوامل امیدبخش برای آینده تمدّن اسلامی توصیف می‌کنند: «امروز دنیای غرب در بن‌بست فکری و بن‌بست تئوریک است؛ خیلی از مسائل دنیا برایشان غیر قابل توجیه است، غیر قابل فهم است؛ با آن نگاه لیبرال‌ ـ دموکراسی که اینها داشتند نمیسازد خیلی از این چیزهایی که امروز در دنیا هست. امّا برای ما نه، برای ما همه چیز قابل حل است. نقش انسان، نقش اراده‌ی انسان، نقش توکّل به خدا، نقش حرکت تاریخ، مسئله‌ی مهدویّت و آینده‌ی قطعی اسلام، یک چیزهایی است که برای ما روشن است، برای آنها [نه]؛ ندارند، فاقدند، دستشان خالی است.» ۱۴۰۱/۰۶/۱۲   همایش «ما و غرب؛ در آراء و اندیشه‌ی حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای» آبانماه سال گذشته فعالیت خود را آغاز کرد و دوشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۴ نشست پایانی آن با حضور اساتید، پژوهشگران و نخبگان علمی و سیاسی در مرکز همایش‌های بین‌المللی صدا و سیما برگزار شد. در این نشست دکتر موسی حقانی، عضو شورای علمی و دبیر همایش «ما و غرب؛ در آراء و اندیشه حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای»، در سخنانی ضمن مرور تجربه‌های تاریخی مواجهه ما با سلطه‌طلبی غرب، نسبت آن را با تغییراتی که امروز در نظام بین‌الملل در جریان است را بررسی کرد.  رسانه KHAMENEI.IR در ادامه متن و فیلم این سخنان را منتشر میکند. [دریافت فیلم]  بسم الله الرّحمن الرّحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین و صلّی الله علی سیّدنا محمّد و آله الطّیّبین الطّاهرین. عرض ادب و سلام دارم خدمت حضّار محترم و گرامی می‌دارم یاد امام راحل، شهدای انقلاب اسلامی، شهدای جریان مقاومت را و آرزوی توفیق دارم برای همه‌ی عزیزانی که در این جمع حضور دارند و در راستای مقابله‌ی با سلطه‌ی غرب در کشور در عرصه‌های مختلف فعّالیّت می‌کنند. ما امروز در یک مقطع بسیار حسّاس از تاریخ جهان قرار داریم که این همایش ما هم اتّفاقاً می‌خواهد این وضعیّت را بر اساس دیدگاه‌های رهبر معظّم انقلاب تبیین بکند، و آن پوست‌اندازی نظام بین‌الملل و واقع شدن جهان در یک پیچ تاریخی مهم است. اتّفاقاتی که در این دو سال اخیر و حتّی قبل از آن رخ داده و بعد از این هم رخ خواهد داد، عمدتاً در راستای همین پوست‌اندازی و تغییراتی است که در نظام بین‌الملل دارد صورت می‌گیرد. طوفان‌الاقصیٰ و جنگ دوازده‌روزه و اتّفاقاتی که الان بین روسیه و اوکراین در جریان است، اختلافاتی که بین آمریکا و چین وجود دارد، آن قدرت‌طلبی یا خوی استکباری مداخله‌جویی که از آمریکا و از رئیس‌جمهور نادانشان ما داریم می‌بینیم که حتّی هم‌پیمانان خودشان را هم تحقیر می‌کند، این‌ها همه بیانگر این اتّفاق مهمّی است که دارد رخ می‌دهد. البتّه این تجربه‌ای که ما الان در آن واقع شده‌ایم اوّلین تجربه‌مان نیست؛ حدّاقل در دوران معاصر، یعنی در ۲۲۰ سال اخیر، جهان دو بار این تجربه را از سر گذرانده. و اینکه رهبر معظّم انقلاب مدام تأکید می‌کنند ــ حتّی در این نشستی که در دوازدهم آبان خدمت ایشان برگزار شد ــ بر مطالعه‌ی تاریخ و جدّیّت در مطالعه‌ی تاریخ، برمی‌گردد به مرور همین تجربه‌ها و ضرورت مرور این تجربه‌هایی که ما پشت سر گذاشته‌ایم. در ۲۲۰ سال اخیر، ما با سلطه‌طلبی غرب در منطقه و علیه خودمان مواجه هستیم. خب ایران در ابتدای قرن نوزدهم یک کشور بزرگ بود و رقابت‌های استعماری هم به این منطقه کشیده شد و کشور ما هم متأسّفانه با ناآمادگی‌ای که داشت، در معرض این رقابت‌ها قرار گرفت و آسیب‌های جدّی دید. آن موقع هم انگلستان به عنوان یک قدرت ظهور کرده بود، با روسیه‌ی تزاری و با فرانسه در عصر ناپلئون درگیر بود و این درگیری‌ها به منطقه‌ی ما هم کشیده شد. متأسّفانه ضعفی که ما از بعد از سقوط صفویّه دچارش شده بودیم و انفعالی که در جامعه‌ی ما حاکم شده بود و نفوذ، باعث شد که ما در آن پیچ تاریخی نتوانیم از منافع کشور خودمان دفاع بکنیم. همه‌ی دوستان می‌دانند چه اتّفاقاتی در آن قرن برای ما رخ داد؛ آن قرن سیاهی که در پایانش چند میلیون ایرانی کشته شدند، در ابتدایش هم بخش‌هایی از سرزمین ما از کشورمان جدا شد؛ گرجستان، قفقاز، آسیای میانه و افغانستان بخش‌هایی بود که از ایران در این مقطع جدا شد، به جهت اینکه ما قوی و مستقل نبودیم. البتّه قاجار بیشتر از اینکه مستقل نباشد، مستأصل بود؛ استیصالش هم از این حیث بود که این‌ها، هم با حمله‌ی نظامی به کشور ما باعث شدند که ما توانمندی‌هایمان را از دست بدهیم و هم شبکه‌ی نفوذی که در کشور ایجاد کردند به کشور ما آسیب جدّی وارد کرد. در همین ماجرا، به ما جنگ تحمیل شد و باز به ما صلح تحمیل شد. جنگ تحمیلی‌ای که روس‌ها با تحریک انگلیسی‌ها علیه ما در دوران فتحعلی‌شاه راه انداختند، منجر به یک صلح تحمیلی شد که آن هم با فشار انگلستان رخ داد و منجر به عهدنامه‌ی گلستان شد، بعد ترکمانچای، بعد عهدنامه‌ی پاریس که ما در آن هرات و افغانستان را از دست دادیم؛ یعنی این چرخه‌ی جنگ تحمیلی، صلح تحمیلی و قراردادهای تحمیلی در دوران اوّل، ایران را به‌شدّت فرسوده کرد و نهایتاً قاجار مستأصل شد و انگلستان با یک کودتا یک رژیم وابسته را در ایران روی کار آورد. این پیچ دوّم تاریخی بود؛ باز غفلت و حاکم شدن یک رژیم استبدادی به مدّت ۵۷ سال که تمام داروندار ایرانی‌ها را مورد هجمه قرار داد، از سبک زندگی‌ای که ما داشتیم، از چادر بانوان ایرانی، تا مجالس عزای سیّدالشّهداء، تا اقتصاد ایران، تا سرزمین‌های ما. در این دوره هم که وابستگی و سلطه‌ی غرب بر کشور ما اِعمال شد، ما همچنان می‌بینیم که جدایی سرزمین و تسلّط بر منابع و غارت منابع وجود دارد. انقلاب اسلامی این چرخه را به هم زد، منتها ما با انقلاب اسلامی وارد پیچ سوّم تاریخی شدیم. تفاوت‌های جدّی‌ای هم خوشبختانه بین این دوره با آن دو دوره وجود دارد. درک این مطلب برای جامعه‌ی ما ضروری است که اوّلاً در آن دوره چه بر سر ما آمد و الان ما چه ویژگی‌هایی داریم، چه نقاط قوّتی داریم که می‌تواند به ما کمک بکند که باز آن اتّفاق برایمان نیفتد. دغدغه‌ای که رهبر معظّم انقلاب سال‌ها دارند و تأکید می‌کنند این است که ما می‌بایستی در این گذار از نظام قدیم به نظام جدیدی که دارد شکل می‌گیرد، جوری بااقتدار عمل بکنیم که بتوانیم جایگاه ایران را در نظام بین‌الملل حفظ بکنیم. این اتّفاق مهمی است که دارد رخ می‌دهد و جامعه‌ی ما باید در جریان این اتّفاق، توانمندی‌های ما و دشمنی‌های دشمن قرار بگیرد. برای اینکه ما بتوانیم این را تبیین بکنیم، راهکار اساسی‌ای که خود رهبر معظّم انقلاب مطرح کردند رجوع به علم تاریخ است؛ ایشان می‌فرمایند که علم تاریخ علم راهبردی است. ما می‌توانیم با مراجعه‌ی به تاریخ، به شگردهای دشمن، به روش‌های دشمن و به اهداف دشمن پی ببریم؛ حتّی می‌توانیم به ماهیّت دشمن هم پی ببریم که اساساً ماهیّت دشمنی‌اش با ما چیست و ذات این استکبار و این برتری‌طلبی به چه چیزی برمی‌گردد؛ می‌توانیم بفهمیم اتّفاقاتی که در غرب رخ داد و منجر به شکل‌گیری غرب جدید شد، حاصل چه تکاپوهایی بود؛ آیا فقط حاصل تکاپوهای علمی بود یا حاصل زیاده‌طلبی‌های استعماری و غارت و کشتاری که این‌ها در جهان راه انداختند؟ این یک مسیری است که رهبر معظّم انقلاب برای ما روشن کرده‌اند و نقطه‌ی اتّکاء ما هم در این مسیر، هم حمایت‌های ایشان است، هم راهنمایی‌های ایشان است و اینکه رهبر معظّم انقلاب خودشان وارث یک عقلانیّتِ شیعیِ حدّاقل هزارساله‌اند؛ یعنی جریان مرجعیّت شیعه‌ای که در طیّ هزار سال این شجره‌ی طیّبه را حفظ کرده و باعث شد که ما امروز این میراث غنی را داشته باشیم. ویژگی بعدی این است که خود ایشان مطالعات تاریخی عمیق دارند ــ هم در زمینه‌ی تاریخ ایران، هم در زمینه‌ی تاریخ غرب و اروپا ــ که این هم مزیّتی است که دیدگاه‌های ایشان ایجاد کرده. و سوّم اینکه خود ایشان حدود شصت سال در متن مبارزه‌ی با غرب قرار دارند. ویژگی دیگری که رهبر معظّم انقلاب دارند ــ که علی‌رغم اینکه همه‌ی مراجع ما بر آن میراث تکیه دارند، هیچ کدام این ویژگی را نداشتند ــ این است که ایشان سی‌واندی سال رهبریِ یک انقلاب و یک نظام انقلابی و جریان مقاومت را با آن تجربه عهده‌دار هستند. در این همایش، بنای ما ان‌شاءالله این است که بر اساس دیدگاه‌های رهبر معظّم انقلاب این سه دوره را بررسی بکنیم برای اینکه موقعیّت امروز خودمان را بهتر درک بکنیم. غرب در ۲۲۰ سال اخیر با ایران مستقل و ایران مقتدر مشکل داشته، لذا مشکل فقط با جمهوری اسلامی نیست. اساساً اینکه در ابتدای قرن نوزدهم این هجمه به ما صورت گرفت، برای این بود که ایران قوی و مستقل شکل نگیرد و تضعیف ایران جزو برنامه‌های اصلی آن‌ها بوده و هست. انقلاب اسلامی این توطئه‌ی شوم استکبار جهانی را با چالش مواجه کرده و اینکه خصومت با ما بیشتر است، درگیری در این ۴۶ سال با ایران بیشتر است و الان حتّی تا همین جنگ اخیر هم رسید ــ غیر از جنگ تحمیلی و فتنه‌ی گروهک‌ها و مانند این‌ها ــ برمی‌گردد به اینکه این‌ها ایران مستقل را برنمی‌‌تابند. نکته‌ای که ما باید به جوانانمان متذکّر بشویم این است که نسل انقلابی و نسلی که در ایران انقلاب کرد، دغدغه‌اش استقلال بود، منتها استقلال نه‌فقط برای استقلال. ما می‌دانستیم که در طیّ آن صدوخرده‌ای سالی که از ابتدای دوره‌ی قاجار گذرانده بودیم، آن چیزی که مانع پیشرفت ایران شد استعمار و البتّه استبداد داخلی بود و استقلال را هم برای پیشرفت می‌خواستیم. دغدغه‌ی جوانِ امروز پیشرفت است، امّا باید این را بداند که این پیشرفت بدون استقلال محقّق نمی‌شود. متأسّفانه جریان غرب‌گرا در کشور ما سرابی از پیشرفت را دارد به جامعه‌ی ما و به جوانان ما نشان می‌دهد؛ یعنی پیشرفت بدون استقلال. برخی از این کشورهای منطقه را هم به رخ ما می‌کشند که ببینید مثلاً آن‌ها الان چه وضعیّتی دارند، ما چه وضعیّتی داریم! اوّلاً وضعیّت برخی از آن‌ها از ما بهتر نیست، دوّم اینکه آن‌ها در هیچ عرصه‌ای استقلال ندارند. اوج این را ما در شرم‌الشّیخ دیدیم؛ یعنی آن رفتار اهانت‌آمیزی که ترامپ با دنیا کرد. تنها کشوری که زیر بار نرفت، به برکت وجود رهبر معظّم انقلاب و این استقلال و روحیّه‌ای که انقلاب اسلامی به ما داده، ایران عزیز و ایران مستقل و مقتدر بود. شما دیدید چه سیرکی را آنجا اجرا کرد! من در عرض یکی دو دقیقه گزارشی هم از همایش خدمتتان عرض بکنم؛ فقط خواستم بگویم چرا ما این کار را شروع کردیم. همان‌طور که آقای دکتر اسحاقی اشاره کردند، ما از آبان‌ماه سال گذشته رسماً کار را شروع کردیم، امّا از پنج شش ماه قبل از آن عملاً کار شروع شده بود. فراخوان مقاله در چهاردهم آبان سال گذشته منتشر شد و ما خوشبختانه حدود ۵۵۵ چکیده دریافت کردیم که الان خود آن چکیده‌ها یک جلد کتاب شده. کلّ مقالاتی که دریافت کردیم ۴۶۵ مقاله بود و از آن مقالات ۳۸۵ مقاله پذیرش شد، پذیرش این‌ها هم توسّط شصت نفر از عزیزانی که داوری این مقالات را بر عهده داشتند صورت گرفت. من اینجا از همه‌ی آن عزیزان تشکّر می‌کنم؛ کار سنگینی بود و این بررسی‌ها در سیزده گروه انجام شد. مجموعه‌ی مقالاتمان خوشبختانه دوازده جلد شده که امروز ما رونمایی این آثار را هم داریم. به‌ضرورت، با برخی از کسانی که در حوزه‌ی تحوّلات تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی حضور داشتند، پنجاه مصاحبه‌ی علمی صورت گرفت که این مصاحبه‌های علمی هم در قالب دو جلد کتاب منتشر شد. یک اتّفاق بسیار مبارکی هم که در این همایش رخ داد و تجربه‌ی خوبی بود، برگزاری پیش‌نشست‌هایی بود که تقریباً از شش هفت ماه پیش آغاز شد و هفته‌‌ی پیش تا شنبه‌ی همین هفته اوج این پیش‌نشست‌ها بود. ما فقط در یک هفته‌ی گذشته سیزده پیش‌همایش داشتیم و ۱۱۰ مقاله از مقالاتی که پذیرش شده بود ارائه شد. همین جا من عذر می‌خواهم از عزیزانی که فرصت نشد ما از محضرشان استفاده بکنیم تا مقالاتشان را ارائه بدهند. ان‌شاءالله در این دوازده جلدی که از مقالات دریافتی منتشر شده، ما از عزیزان استفاده می‌کنیم. به‌هر‌حال، پیش‌نشست‌ها یک تجربه‌ی مبارکی بود و ان‌شاءالله ادامه پیدا بکند. در نهایت، امروز ان‌شاءالله مجموعاً حدود بیست جلد کتاب رونمایی می‌شود. پنجاه مرکز علمی کشور هم خوشبختانه با ما همراهی و همکاری داشتند. پیش‌نشست‌های ما در تهران، گرگان، مشهد، تبریز، زاهدان، نجف‌آباد، دزفول، اهواز، کرمانشاه، شیراز، اصفهان، بانکوک، کراچی، استانبول و اسلام‌آباد برگزار شد و ما روز شنبه هم یک پیش‌نشست را در قم داشتیم. ان‌شاءالله این تجربه باعث بشود شناخت جامعه‌ی ایرانی نسبت به غرب در این مقطع حسّاس افزایش پیدا بکند. البتّه این گام اوّل بود. این نکته را هم من عرض بکنم که اوّلاً اینکه ما را غرب‌ستیز معرّفی می‌کنند یک اتّهام است. همان‌طور که جریان مقاومت را تروریست خطاب می‌کنند، به ما هم می‌گویند غرب‌ستیز! ما غرب‌ستیز نیستیم، بلکه غرب ایران‌ستیز است، غرب اسلام‌ستیز است. ما بر اساس عقلانیّت شیعی و دینی و هویّت تاریخی و چند هزار سال سابقه‌ی تاریخی و تمدّنی‌ای که داریم، زیر بار سلطه نمی‌رویم؛ ملّت ایران زیر بار سلطه نمی‌رود و ما داریم مقاومت می‌کنیم. اتّفاقاً ما مقاومت عاقلانه، هوشمندانه و مقتدرانه در مقابل غرب داریم و این ویژگی ما است. این‌طور نیست که رهبر معظّم انقلاب به وجوه دیگر غرب و تکاپوهای غربی‌ها توجّه نداشته باشند. بالاخره آن‌ها دستاوردهایی دارند و این دستاوردها امروز مورد استفاده‌ی ما است، مورد استفاده‌ی بشریّت است. دعوای ما الان بر سر این ماجراها نیست. البتّه ما با ماهیّت غرب مشکل داریم و ماهیّت غرب با ماهیّت تمدّن دینی و تمدّن اسلامی کاملاً در تباین و تضاد است، امّا این‌طور نیست که دستاوردهای آن‌ها را بخواهیم نادیده بگیریم؛ نه، ما با آن دستاوردها مشکلی نداریم. مشکل این است که آن‌ها از دستاوردهای علمی خودشان برای فشار به ما و برای اِعمال سلطه می‌خواهند استفاده بکنند، ما زیر بار این نمی‌رویم؛ وگرنه هر ظرفیّتی از جهت علمی وجود داشته باشد، ایران اسلامی و ایران مبتنی بر سابقه‌ی تمدّنیِ خودش از آن استفاده می‌کند. ان‌شاءالله ما با تشکیل این نشستی که امروز داریم، ارائه‌ی مقالات را آغاز می‌کنیم، بعدازظهر هم همین‌طور. امروز چهارده مقاله ارائه خواهد شد که امیدوارم مورد استفاده‌ی عزیزان قرار بگیرد. ان‌شاءالله با شروع‌نشست‌ها من در خدمت عزیزان هستم. والسّلام علیکم و رحمة‌الله 🔗 منبع: https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=61743 #ديگران__يادداشت
    0 Commentarii 0 Distribuiri 215 Views 0 previzualizare
شبکه اجتماعی امین https://aminsocial.com